چکیده:
سکولاریته روندی است که باعث استقلال بسیاری از نهادهای سیاسی و اجتماعی شده و لائیسیته مربوط به جدایی دین از حکومت است. اما بسیاری بر این عقیدهاند که سکولاریته و لائیسیته دو مفهوم کاملا مشابه هستند و منشا این سوء تفاهمها تعریفهای جوهرگرایانه از دین است.
خلاصه ماشینی:
نگاه ویژه 2در ردِ نگاه ذاتگرایانه گفتوگو با: امیر نیکپى 3کارگزاران، ش 628، 12/8/1387 سکولاریته روندى است که باعث استقلال بسیارى از نهادهاى سیاسى و اجتماعى شده و لائیسیته مربوط به جدایى دین از حکومت است.
جوهر بحث سکولاریته و لائیسیته این است که روابط دین با دیگر نهادها چگونه باید باشد؟ ذکر این نکته را ضرورى مىدانم که در دنیاى سنتى، دین و اجتماع با هم همپوشانى داشتند هر آنچه که دینى بود، اجتماعى بود و هر آنچه که اجتماعى بود، دینى بود.
همه نهادهاى اجتماعى مانند سیاست، دیانت، اقتصاد، هنر و آموزش، خانواده مستقل هستند و تنها در دوران جدید است که این امر اتفاق مىافتد.
لذا پس سکولاریته روندى کلى، براى استقلال یافتن تمامى نهادهاى مختلف اجتماعى است؛ اما لائیسیته به رابطه دین و حکومت به عنوان یکى از زیر مجموعههاى نهاد سیاست مربوط مىگردد.
لائیسیته زمانى وجود دارد که نهاد حکومت از دین مستقل مىشود.
در حوزه اندیشه اسلامى به لحاظ نظرى یک اصل کلى وجود دارد و آن که شیعیان، امامت را در ادامه رسالت پیامبر اسلام صلىاللهعلیهوآلهوسلم مىدانند و مشروعیت امور را به امامان نیز منتسب مىکنند.
گرایش دیگر که هم در بین شیعیان و هم اهل تسنن وجود دارد، با کسانى چون رشیدرضا شروع شد و در میان شیعیان هم با آقاى خمینى قدسسرهشروع شد که مبناى مشروعیت حکومت را دینى مىخواهد.
2. ایشان علت دینى یا سکولار بودن یک جامعه را فارغ از گزارههاى دین مورد پذیرش آن جامعه، دنیاى گذشته و دنیاى مدرن مىدانند؛ ولى این آموزههاى یک دین هستند که حوزه و قلمرو آن را مشخص مىکنند نه فرهنگ یک زمانه.