چکیده:
ادریس بدلیسی از دیوانیان دربار آق قویونلو بود که پس از روی کار آمدن حکومت صفویان، به عثمانی و دربار سلطان بایزید دوم پناهنده شد. وی مناصب مهمی در عثمانی بر عهده گرفت و آثاری ادبی، تاریخی، دینی و حتی طبی از خود برجای گذاشت. یکی از آخرین آثار بدلیسی «قانون شاهنشاهی» در اخلاق و آداب سلطانی بود که آن را برای سلطان سلیم نگاشت. «قانون شاهنشاهی» بایستگیها و کارکردهای نهاد شاهی در ایران را در قالب مواهب وهبی و مکتسب عرضه نموده و الگوی مطلوبی از پادشاهان دادگر و دینمدار ایرانی برای سلطان عثمانی ترسیم کرد. هدف مقاله حاضر بررسی تحلیلی اندیشۀ سیاسی ادریس بدلیسی و تأثیر سنت اندرزنامهنویسی با محوریت الگوی ملکداری ایرانی بر کتاب «قانون شاهنشاهی» میباشد. از این روی مقاله حاضر با رویکرد تحلیلی و با بهرهگیری از روش تحلیل محتوا بر پایۀ این پرسشها سامان یافته که ادریس بدلیسی از چه اندیشه و منابعی متأثر بوده و چگونه الگوی ملکداری ایرانی را در «قانون شاهنشاهی» مطرح نموده است؟ یافتههای پژوهش نشان میدهد که بدلیسی «قانون شاهنشاهی» را به سیاق آثار اخلاق سیاسی تدوین نموده لکن از نظر محتوا و اندیشهی سیاسی با بهرهگیری از اندرزنامههای سلف چون سیاستنامه و نصیحت الملوک و اقتباس اندیشۀ سیاسی آنها، سنت اندرزنامهنویسی را بر محور الگوی ملکداری ایرانی در عثمانی امتداد بخشید
Idris Bitlisi was one of the Bureaucrats of the Aq Quyunlu’s curt who took refuge in the Ottoman Empire and in the court of Sultan Bayezid II after the Safavid rule came to power. He held important government official in the Ottoman Empire and left literary, historical, religious and even medical Books. One of the last ecclesiastical works was "Qanoon-e-Shahanshahi" in the ethics and customs of the Sultan, which he wrote for Sultan Selim. The "Qanoon-e-Shahanshahi" presented the requirements and functions of the Kingdom institution in Iran in the form of Gods gift and drew a favorable model of the Persian kings of justice and religion for the Ottoman sultan. The purpose of this article is to analyze the political thought of Idris Bitlisi and the influence of the tradition of writing Andarznameh with a focus on the Iranian Governmental model on the "Qanoon-e- Shahanshahi". Therefore, the present article is organized with an analytical approach and using the content analysis method based on these questions, from what ideas and sources Idris Bitlisi was influenced and how he proposed the model of Iranian Government in the "Qanoon-e-Shahanshahi". Findings show that Bitlisi has compiled the "Qanoon-e-Shahanshahi" in the context of the works of political ethics, but in terms of content and political thought by using the Andarznameh of predecessors such as the Siasatnameh and Nasihat-al-Muluk and the adaptation of thought Their political extension extended the tradition of writing Andarznameh on the axis of the Iranian Governmental model in the Ottoman Empire.
خلاصه ماشینی:
از این رو که «قانون شاهنشاهی » در بررسی سوانح افکار بدلیسی عموماً مغفول مانده یا مورد کم توجهی قرار گرفته ، تحقیق حاضر همّ خود را مصروف بررسی اندیشۀ سیاسی ادریس بدلیسی و امتداد سنت اندرزنامه نویسی و انتقال مفاهیم و آموزه - های الگوی ملکداری ایرانی به عثمانی با تأکید بر کتاب «قانون شاهنشاهی » نموده است .
در واقع می توان مدعی شد که اگرچه ادریس بدلیسی در قامت یک عالم دینی به تحریر «قانون شاهنشاهی » مبادرت نموده و آن را به سیاق کتب اخلاق و شریعت نامه ها تدوین کرده و از مستدلاّت و اقتباسات شعری و آیات و احادیث آکند، به سبب خاستگاه دیوانی ، در اندیشۀ سیاسی ، تا حد بسیار زیادی متأثر از الگوی ملکداری و سنت اندرزنامه نویسی ایرانی بود.
بنظر می رسد که بدلیسی بخوبی توانسته آثار اخلاقی و اندرزنامه ای را با یکدیگر تلفیق نموده و در بخش هایی از «قانون شاهنشاهی » که سلطان را به تهذیب نفس می خواند، از اخلاق جلالی و احتمالاً اخلاق ناصری بهره فزونتری برده و در سایر قسمت ها در باب حکومت و سلطنت ، ضمن بهره گیری از پاره ای شریعت نامه ها و کتب اخلاق ، بیشتر از اندرزنامه هایی ایرانی و بخصوص سیاست نامه خواجه نظام الملک و نصحیت الملوک غزالی اقتباس نموده که مورد مراجعه بی واسطه او قرار داشته اند و پاره ای عبارات و روایات را بلاواسطه از آنها وام گرفته است .