خلاصه ماشینی:
"آقای آذربایجانی: گفتیم که موضوع علم روانشناسی، روان است؛ بنابراین مطالعه علمی تمام جلوههای روان انسان هم میشود تعریف روانشناسی اسلامی؛ لکن در تحلیل اینکه قید اسلامی در روانشناسی چه اثری دارد، باید گفت که ما در توصیف، تحلیل و تبیین خود در داخل دانش روانشناسی و حتی در پیشبینیها یا استفاده از قانونمندیها، نمیتوانیم خودمان را از دیدگاهها و مبانی فکریمان جداسازیم.
اکنون پرسش این است که اساسا مراد از تعامل روانشناسی و علوم دیگر از جمله علوم اسلامی چیست و این تعامل چگونه میتواند صورت بگیرد؟ آقای غروی: چنانکه آقای آذربایجانی نیز اشاره کردند، چون دیدگاههای ما در معرفتشناسی، جهانشناسی و انسانشناسی پایهها و مبانی دانش روانشناسی ما هستند و جهت و شیوه تحقیق این علم را شکل میدهند و در تمام مراحل روانشناسی اثرگذاری میکنند، بالطبع این دانشها باید با روانشناسی، تعامل نزدیک و گسترده داشته باشند.
این بخش، بیشتر به بحثهای تصوری مربوط میشود اما علوم اسلامی میتوانند در تصدیقات نیز به روانشناسی خدمت برسانند؛ مثلا یک سری اصول و قانونمندیهای جدیدی پیش پای دانش روانشناسی قرار دهد ـ که در خود آن دانش کشف نشده است ـ تا از طریق آنها در تحلیلها و تبیینهای روان شناختی با دید گستردهتری به بحث بپردازند.
باید در آنجا نحوه رابطه این دو تقریر و تبیین شود؛ چراکه در بسیاری از بحثهای روانشناسی بدان نیاز هست؛ اینکه در درمان اختلالات روانی و برای تغییر رفتار چه باید کرد و چگونه باید وارد شد و بهطور کلی روان یا نفس یا روح انسان تا چه حد در شخصیت و رفتار او اثرگذار است، همه اینها از ضروریات مطالعات روانشناسی است که پیشتر باید در علم النفس تکلیف آنها مشخص شود."