چکیده:
چگونگی تحقق یک نظام تمدنی براساس دین، نه بهصورت نظری بلکه در سیرۀ فردی که عملا توانسته است تمدن دینی بنا نهد نیاز به مبانی دارد. مسئله این تحقیق بررسی مبانی فلسفی تمدنی در نظامی است که مبتنی بر ایدئولوژی اسلامی بوده و اکنون به چهل سالگی خویش رسیده است. این پژوهش درصدد است دریابد اندیشۀ سیاسی و اجتماعی امام خمینی (ره)، براساس کدام مبانی فلسفی ایشان بوده است؟ تمدن در معنای کلی خود، نظامی اجتماعی شهری مبتنی بر اخلاق و قانون است. تاسیس حکومت توسط امام خمینی (ره) برمبنای چهارگانه فقه، کلام، فلسفه و عرفان اسلامی استوار بود و از همین رهگذر مفهوم نظم تمدن دینی را داشت. توجه به نظام احسن در خلقت، وجود یک علت غایی، برهان نظم و برهان حکمت، مبانی فلسفی امام خمینی برای ایجاد نظم جدید تمدنی اسلامی است. این پژوهش بهدنبال بررسی مبانی نظم تمدنی در اندیشۀ فلسفی امام خمینی (ره) است. از این رو مواردی که دال بر مفهوم نظم در انگارههای فلسفی امام خمینی (ره) است، از منابع کتابخانه ای جمع آوری شده و براساس روش توصیفی با مفهوم نظم تمدنی تطبیق گردیده است. یافته های این پژوهش حاکی از آن است که امام خمینی (ره) براساس مبنای فلسفی خود: اولا جهان را داری نظم الهی می دانست که آن را در قالب نظام احسن تبیین مینمود. دوم این نظام را دارای سازوکاری عملی در قالب نظام علّی ـ معلولی و منتهی به یک علت غایی میپنداشت. سوم براساس این مبانی مواد انتظام بخش اجتماع انسانی را استنباط نمود که معتقد بود سعادت دنیا و آخرت انسان را در پی دارد.
Civilization in its general sense is an urban social system based on morality and law. The establishment of the government by Imam Khomeini was based on a philosophical and theological basis that had the concept of civilized order. Paying attention to the good system in creation, the existence of a causal system, the argument of order and the argument of wisdom, is the theological and philosophical basis of Imam Khomeini to create a new order of Islamic civilization. This research seeks to study the foundations of civilizational order in the theological and philosophical thought of Imam Khomeini. Therefore, in order to study this issue, the author has collected materials in Imam Khomeini's works that indicate the concept of order in Imam Khomeini's philosophical and theological ideas and has adapted them to the concept of civilized order. The findings of this study indicate that Imam Khomeini, based on his philosophical basis and theology: 1. The world was ruled by a divine order, which he explained in the form of a good system. 2. This system has a practical mechanism in the form of a causal system. 3. According to these principles, the correct extraction of the regulatory materials of human society leads to the happiness of this world and the hereafter.
خلاصه ماشینی:
از نظر ایشان، همانگونهکه در نظام حکمت متعالیه صدرایی به اثبات رسیده است که نسبت وجود و عدم برای ممکن، مساوی است، در تمامی صفات دیگر وجودی (صفات حسنه) و عدمی (صفات رذیله) نیز به یک اندازه قابلیت دارد (خمینی، 1381، ج 1: 300-229)، اما ازآنرو که از حکومت الهی نمیتوان فرار کرد، حتی فاسقان نیز، ناخواسته به اتقان خارجی حکمت الهی پرداختهاند، لذا امام خمینی(ره) میگوید: «به مقتضاى حكمت و عنايت خداوند، در خلق طبايع اشيا حكمت و مصلحتى است كه طبايع براى استيفاى آن جعل شده است و چون قسر دائمى و يا اكثرى منافى با حكمت است، بنابراين خلاف حكمت، مخالف علت غائيه هر موجودى است.
(خمینی، 1392الف: 602) از مجموعۀ آنچه بیان گردید به این نتیجه میرسیم که از نگاه امام خمینی(ره) اولین مبنای ایجاد تمدن، شناخت نظام احسن حاکم در آفرینش براساس عنایت علمی و سپس قرار گرفتن در این نظام و هماهنگشدن با آن براساس عنایت فعلی (حکمت) است.
(خمینی، 1381، ج 3: 345) امام خمینی(ره) براساس همین برهان نظم در تشریعیات، وجود واسطه در نظم تشریعی برای بشر را تحت عنوان انبیا مطرح نموده و بر این نظرند که تفاوت این رهبران منصوب الهی با سایر تمدن سازان خودساخته بر مبنای اومانیسمی و بدون اتکا به حقیقت وحی، آن است که انبیا نظم دهندۀ درون و روح بشر نیز هستند و ازهمینمنظر قانون جعل شدۀ الهی که از سوی انبیا مطرح میشود، ناظم آخرت انسانها نیز هست.
بنابراین امام خمینی(ره) حکمت را از آن لحاظ بهعنوان یکی از مبانی فکری خویش در تشکیل تمدن عنوان میکنند که باعث اتقان کارهای بشر میشود و نسبت حق را با خلق و خود را با حق فهميده است.