چکیده:
علاوه بر ضروری بودن اکتساب پیش نیازهای تفسیری، توجه به آرای متقدمان، درباره ی مساله پیش نیازهای تفسیر لازم است. در این جستار، آشکار می شود که غالب مفسران، به آنچه در مقدمه ی تفسیرشان در مبحث پیش نیاز های تفسیر بیان داشته اند، در مقام عمل مقید نبوده اند. همچنین درباره ی علوم پیش نیاز تفسیر، بحث شده است؛ این علوم به هفت دسته ی کلی تقسیم گردیده که هر کدام، از زیرشاخه هایی تشکیل یافته اند. علوم مزبور عبارتند از: علوم عربیت، شامل علم لغت، صرف، نحو و بلاغت؛ علم حدیث؛ علم اصول فقه؛ علم کلام؛ علوم قرآنی؛ علم تاریخ؛ علم قرائات.
Besides the necessity of gaining the prerequisites of tafsir, the views of the early scholars about these prerequisites also had to be considered. The present article is to make clear that most of the exegetes did not really meet the prerequisites mentioned in their own preface. It also discuses about the preliminary sciences to tafsir which may be classified into seven general groups with some subdivisions which are as fallows: Arabic grammatical sciences including: al-lugah (language/lexicon),at-tasrif (morphology),an-nahw (syntax), al-balagah (rhetoric); Science Of Hadith; Science Of Usul al-fiqh (the principles of jurisprudence); 'Ilm al-Kalam (Muslim scholastic philosophy(;Quranic Sciences; the Science of History; the Science of qira'at (reading).
خلاصه ماشینی:
اما گروه ديگري از مفسران ، يکي از عناوين مدخل تفسيري خود را ادوات مورد نيـاز مفسر براي علم تفسير قرار داده اند؛ مانند ابن عاشور در التحريـر و التنـوير کـه در بـابي تحت عنوان استمداد علم التفسير به تفصيل پيش نيازهاي تفسير را بيان مي کنـد (نکــ : ابن عاشور، ١٦/١).
مثلا برخي مفسران (نکـ : بلاغي ، ٣٣/١) از عنوان علـم مفـردات و برخـي (نکــ : راغـب اصفهاني ، ٩٣/١؛ ابياري ، ١٧٤/١) از اصطلاح علم غريب القرآن استفاده کرده انـد؛ برخـي مفسران مثل ابن هائم ، مولف تفسير التبيان في غريب القرآن ، گاه تمام تفسير خود را بـه بررسي مفردات مشکله ي قرآن اختصاص داده اند.
) مفسران ، بر ضرورت آشنايي با مباحث نحوي قرآن و اعراب که بـه تعبيـر ابن عطيه در مقدمه ي تفسيرش ، روح زبان عربي است ، (نکــ : ابوحيـان اندلـسي ، ١٤/١) تأکيد کرده اند و هيچ مفسري در اهميت نقش آن در تفسير ترديد نکرده اسـت (العـک ، ١٥٥ـ ١٥٩).
(نکـ : معرفت ، ١٣٧/١) اکثر مفسران ، از علـوم بلاغـي ، بـه عنـوان پيش نيازهاي علم تفسير ياد کرده انـد؛ تـا آنجـا کـه برخـي همچـون زمخـشري (نکــ : زمخشري ، ٢/١) علوم بلاغي را مهم ترين ابزار مفسر در تفسير کلام الهـي مـي داننـد.
لازم به ذکر است که بسياري از مفسران ، علوم متعدد ديگري را در مقدمه ي تفاسيرشان ، به عنوان پيش نيازهاي مفسر مطرح کرده اند که برخي از آنها، ذيـل عنـاوين فـوق قـرار مي گيرند که در خلال مباحث قبل ، به اين گونه موارد اشاره شـد.