خلاصه ماشینی:
"ممکن است آثار برخی هنرمندان در هیچیک از این شیوهها محصور نشود،اما درهرحال گرایش عمدهای در کار عموم نقاشان ویژگی و شخصیت آثارشان را قابل (به تصویر صفحه مراجعه شود) "نقاشی با هویت ایرانی و درعینحال مدرن که بتواند زبان معاصر هنر خود را به خدمت بگیرد، دغدغه خاطر هنرمندان جوانی بود که مایل بودند در عین جهانی شدن هویت ملی و فرهنگی خود را در آثارشان بنمایانند.
اکنون آیا ذوق زیبا شناختی جان بخش آثار هنر گذشته میتوانست-به دور از منظر و زمینه تاریخی خود بار دیگر احیاء کننده آثاری با همان شأن و عظمت قدیم باشد؟آیا قرائت تازهای از آن ذوق متناسب با آنچه در جهان معاصر میگذشت میتوانست صورت بندد؟فرهنگ معنوی که فراخوان هنرمندان نسل انقلاب به سوی هنری روحانی بود چگونه میتوانست قالب متناسب " وقوع انقلاب اسلامی توانست روح دیگری در کالبد نقاشی معاصر ایران بدمد، روحی که کاملا ریشه در عرفان و ذوق اسلامیداشت" خود را بیابد؟واصولا تجربه جهانی هنر معاصر چقدر میتوانست هنرمند دوران انقلاب را همراهی کند؟آنچه مسلم است هنر جدید بیانگر محتوای جدیدی بود که جز در قالب مدرنیسم نمیتوانست ظهور پیدا کند.
این نسل شاگردانی نیز داشتند که باوجود همزمانی سالهای خلاقیت هنریاشان با وقوع انقلاب اسلامی از آنجا که در دیدگاههای زیبایی شناختی کاملا متأثر از اساتید خود بودند،در کارهایشان گرایشهای فرمالیستی به شدت غلبه داشته و آثارشان متناسب با گرایشهای هنری پیش از انقلاب و در جهت مساعی هنرمندانی است که در سالهای گذشته برای نزدیک شدن به نقاشی مدرن تلاش میکردند."