خلاصه ماشینی:
"و این کار فقط زمانی امکانپذیر خواهد بود که هنر خود را از قید موضوعات پیشپاافتاده و مبتذل برهانیم و ادراک و شعور خود را چنان تعلیم دهیم که بداند آنچه در طبیعت میبیند،شکلها (به تصویر صفحه مراجعه شود) و چیزهای واقعی نیستند بلکه حجمهایی مادی هستند که باید براساس آنها شکلهایی ساخته شود و این شکلها هیچ ارتباطی با طبیعت ندارند.
ولی علت ممنوع شدن نقاشی بدن برهنه از طرف فوتوریستها رها ساختن نقاشی (به تصویر صفحه مراجعه شود) یا واژهها از قید همهچیز و مطرح ساختن آنها بهعنوان اهدافی فینفسه نبود؛بلکه بهخاطر تغییر در جنبه فنی زندگی بوده است.
هرچند که این کار،آگاهانه یا ناآگاهانه،برای نشان دادن حرکت یا فقط برای ایجاد حس حرکت،انجام شده اما کلیت اشیا را مخدوش کرده است.
هدف ضمنی این تخریب،در وهله اول ترسیم حرکت اشیا نبوده بلکه منظور تخریب آنها دستیابی به جوهر ناب نقاشی یعنی گامی به سوی آفرینشی غیرعینی بوده است...
نیاز به نقاشی تجسمی پویا نشاندهنده وجود حجمی در نقاشی است که از موضوع عینی نشأت گیرد و به حد تفوق و غلبه بر شکل بهعنوان هدفی فینفسه و فراتر از مضمون و اشیا برسد،یعنی به نوعی سوپرماتیسم غیرعینی-به نوعی واقعگرایی جدید در هنر و خلاقیت مطلق.
اگر به دقت به بررسی هنر کوبیسم بپردازیم،و از خود سؤال کنیم که چه نیرویی در اشیا نهفته است که القاکننده حالت شهودی فعالیت و عمل است،متوجه خواهیم شد که نیرو در نقاشی،در درجه دوم اهمیت قرار دارد.
شاید از ترکیببندی در نقاشی لذت ببرید ولی مطمئنا ترکیببندی چیزی نخواهد بود جز حکم مرگ چهرهای که توسط هنرمند محکوم به ماندن در وضعیتی ابدی شده است."