خلاصه ماشینی:
"(به تصویر صفحه مراجعه شود) و در توصیف استاد«عوض محمد»نقاش: غزالی را اگر تصویر میکرد ز بیم رم به پا زنجیر میکرد و استاد«کمال الدین بهزاد»: به نوعی میکشیدی چشمه آب که مستسقی از او میگشت سیراب بنابراین شاید بتوان گفت که رسیدن به واقعگرایی کامل در نقاشی ایران وهند و عثمانی،درحقیقت دست یافتنی بود به یک آرزوی برنیامده دوردست و ایفای به عهدی که همیشه در جوار نقاشی تمثیلی و خیالانگیز و ماوراء زمینی شرقی حضور داشت;ادعا بود یا هرچه، اما حضور داشت و فراموش نمیشد و ازاینرو، نمیشود سهم-یا سرزنش-این دگرگونی را به تمامی متوجه جنبه فاعلی و سلطهگری تمدن غرب دانست.
چه بسا هنرمندانی که دوران اشباع و یکنواختی مینیاتورها را پشت سر گذاشته بودند،فضای تازه را با کنجکاوی و حسین و از سر طبع قبول-و کمی هم چالشگری- پذیرا شدند و خواستند تا معنا و مفهوم پیچیده و ظریفشان را در این بستر نامأنوس بیگانه جاری کنند،ازهمینرو اتفاقی نیست اگر با اشتیاق و مهارتی همسان، «کوروداکیوته رو»ی ژاپنی و«محمد غفاری کمال الملک» ایرانی و«گوردهن»هندی،تصاویر زن در آشپزخانه و فالگیر و عنایت خان در بستر مرگ را نقاشی میکنند تا لحظهای گذرا از«واقعیت میرا»را برای همیشه ثبت کنند."