خلاصه ماشینی:
"هنر این نوع داستان به این بستگی دارد که خواننده حداقل برای مدتی متقاعد شود که نهتنها شخصیت داستانی هیچ قصدی برای ارتکاب جرم ندارد،بلکه نویسنده نیز به قصدی غیراز ارتکاب جرم او را وارد داستان کرده است؛زیرا داستان پلیسی صرفا نوعی بازی است، و د راین بازی خواننده در واقع با نویسنده کلنجار میرود و دست و پنجه نرم میکند،نه با مجرم.
نکتهای را که نویسنده باید در این نوع بازی به خاطر داشته باشد آن است که خواننده،همچون موقعی که با موارد جدی یا واقعی مواجه است، نخواهد پرسید:«چرا آن مأمور ارزیابی عینکی از درخت بالا رفت تا به حیاط خلوت خانم دکتر نگاه کند؟»او ناگزیر خواهد پرسید:«چرا نویسنده مأمور ارزیابی را بالای درخت فرستاده است،یا اصلا مأمور ارزیابی را وارد داستان کرده؟»خواننده قبول دارد که بههرحال شهر به یک مأمور ارزیابی نیاز دارد."