خلاصه ماشینی:
"نجیبترین استاد *پرویز خطیبی روزی که«بدر الملوک»را به خانهء ما آوردند تا به خواهرم مشق تار بدهد،برای من روز جالبی بود، چون میخواستم از نزدیک این ساز را که ظاهرش به نظرم مضحک میآمد،ببینم و لمس کنم.
طرز مشق دادن بدر الملوک(که البته نت نمیدانست)به این صورت بود که خودش زخمهای به ساز میزد و بعد از شاگردش میخواست که همان آهنگ کوتاه را تکرار کند.
به هر حال اولین جلسهء تار،ساعتی طول کشید و وقتی بدر الملوک رفت خواهرم شروع به تمرین کرد که این تمرین کردنها برای مدتی اهالی خانه را عذاب میداد!از شما چه پنهان یک روز که جز آشپز کسی در خانه نبود صندلی گذاشتم و تار را که بالای گنجه مخفی کرده بودند پایین آوردم و تا توانستم به شیوهء بدر الملوک!نواختم بهطوری که کوک سیمها در رفت و من چندین هفته از حضور در اتاق زاویه و نظارت بر مشق تار خواهرم محروم شدم."