خلاصه ماشینی:
"تنظیمهای ارکستری او نیز هواخواهان فراوانی داشت و تا آخرین روز عمرش هم مثل چهل سال پیش، سفارشهای فراوان از سوی افراد مختلف به سوی او روانه میشد(البته غیر از موسیقی فیلم،که گویا میرزاده در پانزده سال اخیر دیگر فعالیتی در این زمینه نداشت،زیرا معیارها دگرگون شده بودند).
-صاحب آن منظومه کمنظیر از تواناییها و خلاقیتهای انحصاری،طی چهل سال حضور حرفهای،تأثیری در موسیقی شهری ایران گذاشت که نمیتوان ساده از کنارش گذشت و این زندگی طولانی حرفهای و خلاقیت و کار را با دو سه جمله کلیشهای،تعریف کرد.
آنهایی که شگفتآفرینهیهای او را در مجالس دوستانه دیدهاند،نیک به یاد دارند که قدرت تخیل و تنوع ایدههای ملودیک و نیرومندی لحن و بیان مجتبی میرزاده در نوازندگی چه بوده است(امیدوارم برای اثبات این مدعا به نسلهای بعد،نمونههای کافی و روشن از هنر او ضبط شده باشد).
از نمونههایی که میتوانم در اینجا به یاد بیاورم،آقای بهزاد خدارحمی نوازنده و تنظیمکننده و موسیقیدان توانای اصفهانی است که میدانم ستایشگر هنر میرزاده بوده و هست،ولی سلیقه و روش خودش را در زندگی داشته است و دارد و تنظیمهای لطیف و دلنشین او یادآور تواناییهای میرزاده در این کار است،بدون اینکه تقلید و یا گرتهبرداری از فوت و فنهای او باشد،حد اقل،وجود موسیقیدانی مثل خدارحمی ثابت میکند که بین تأثیرپذیری تا تقلید فاصله بسیار است.
-شاید بسیاری از فاصله گذاریها،جبهبندیها، طبقهبندی موسیقیدانان مختلف از سوی نهادهای سیاستگزار دولتی،تولیدکنندگان«کالا»های فرهنگی در بخش خصوصی و گروههایی از موسیقیدانان متمایل به «قدرت»،در بیست و پنج سال گذشته،باعث شد که موسیقیدانهایی چون مجتبی میرزاده آنطور که باید و شاید شناخته نشوند،هرچند نیروی حضور موسیقایی او در داخل و ایرانیان خارج از کشور،تا آخرین هفتههای زندگیاش قابل درک بود."