خلاصه ماشینی:
"زینر در پژوهشهای خود این نظریه را عنوان میکند که،از نظر کیهانشناسی،وای به عنوان فضای میان قلمرو روشنایی و قلمرو تاریکی یا بهعنوان نبوغ مسلط آن قلمرو محسوب میشود،به جز ستیزی که بین دو نیروی خوبی و بدی در او رخ میدهد، مسئله خوبی و بدی برای الهیون عهد ساسانی تا آن حد که برای تقسیم شخصیت او لازم میآید مطرح نمیشود،او به هر صورت خدای مرگ بوده است و به استثنای تباهسازی روح،مرگ،بزرگترین بدیای است که میتواند بر یک مزدیسنی معتقد غلبه نماید،در چنین موقعیتی ایزد مرگ میبایست صورتی دیوی پذیرد و میتوان حدس زد برای دلجویی از مردمی که او را بهعنوان خدای برتر پذیرفته بودند و در مسیر دگرگونسازی قرار داشتند مردان مبلغ زرتشتی در عهد ساسانی وای نیک را خلق کرده باشند،وایی که کارش استقبال از ارواحی بود که از چنگ وای بد،نجات یافته بودند3."