خلاصه ماشینی:
"مادرش نیز فقط به فکر پختوپز و شستوشوی است و فکر میکند که خودش و شوهرش،در حد توانشان همه کار برای بچههایشان کردهاند.
ولی احمد با درس نخواندن،زحمات آنها را به باد میدهد.
(به تصویر صفحه مراجعه شود) از جریان مشاوره و راهنمایی تا«نظام مشاوره و راهنمایی»راهی دراز پیموده شده است.
با این همه نظام مشاوره از آن روز که بررسیهای راهنمایی به راه افتاد،شتابنده از مقصدومقصود خویش دور شده است و اکنون،چون کسی که از اصل خویش دور مانده است،خود به مشاوره و راهنمایی محتاج است.
چنانکه نه آن، این تن و پیکر خسته را التیام میبخشد و نه این آن دیگری را به جریان میکشد.
مشاوره،دور مانده از اصل و ریشههای خود،به یک مأموریت اداری و یک تکلیف اجرایی تبدیل شده است که هر از گاهی نه آن وصله و پیرایهای دوخته میشود و یا به ضرورت محدودیتهای چنان و چنین از ابعاد و اندازههای آن کاسته میشود."