خلاصه ماشینی:
"این بدبینی ممکن است بعدها به وضع نفسانی خاصی منتهی شود که یک جلوهی آن چنین است که شخص دائما از دیگران چیزی میطلبد و توقع دارد.
به مدد مشاهدات مارگارت مید،میتوان این مفهوم را در مورد تفاوتهای جمعی نیز به کار برد وی مشاهده کرد،مزاج آراپشها (اهالی ملانزی)،انسان را به یاد خوشبینی کامی میاندازد،در صورتی که خلق«موندوگومور»2 ها بیشتر به بدبینی کامی شبیه است در قبیلهی آراپش،به کودکان زود زود و فراوان غذا میدهند و مادران هنگام شیر دادن کودک،او را نوازش میکنند طبعا افراد این قبیله مردمی مهربان و آماده به همکاری هستند.
سرجنت5، این تعریف را به دست میدهد:«نقش هر کس شیوه یا نمونهی رفتار اجتماعی است که نظر به وضع او و به تبع آن،توقعها و انتظارهای اعضای گروهش،رفتار خاص او جلوه میکند.
زیرا برخلاف علم پزشکی که جنبههای خاص و رسمی آن در دورههای متفاوت زمانی همواره ثابت بودهاند-مثلا«نشانهشناسی پزشکی»-در روانشناسی و اختلالات روانی که در آن مورد بررسی قرار میگیرند،این امر صادق نیست.
سؤالی که نیاز است به آن پاسخ دهیم،این است که:«آیا نوعی از سیمولوژی روانی وجود دارد که مستقل از فرهنگهای مختلف باشد،یا برعکس هر فرهنگی آزادانه نوع خاصی از سیمولوژی را ایجاد میکند که برای فرهنگهای دیگر کاملا بیگانه است؟» لزوم ایجاد میکند که یک سیمولوژی روانشناسی در سالهای 1860- 1850،تحت تأثیر عوامل متفاوت و تا حدی با تلاشهای فالرت که سعی کرد نشان دهد،علائم و نشانههای گوناگون بیماران به طور عمده به فیزیک آنها مربوط هستند و باید در علم پزشکی مورد بررسی قراربگیرند،احساس شد."