چکیده:
شاهنامه بهعنوان اثری بزرگ در حوزۀ ادبیات حماسی شرق، ظرفیتهای زیادی برای تبدیلشدن به متن نمایشی دارد. این امکان البته نیازمند شناخت این متن و همچنین آگاهی نسبت به نمایش شرق است. بهرام بیضایی بهعنوان نویسندهای مطرح در زمینۀ ادبیات نمایشی و با اتکا بر دانش و آگاهی خود در خصوص روایت شرقی و نمایش شرقی، توجه ویژهای به روایات شاهنامه و تبدیل آنها به متن نمایشی دارد. در این پژوهش چهار اثر از وی با نامهای «اژدهاک»، «شب هزارویکم»، «سهرابکشی» و «سیاوشخوانی» که همگی بر اساس روایتی از شاهنامه به نگارش درآمدهاند، بررسی شدهاست. در این بررسی، شگردهایی که بیضایی برای نمایشیکردن روایات اولیه از آنها بهره برده، تبیین شده و هر یک با ذکر نمونههایی مورد تحلیل قرار گرفته است. نتایج حاصل از پژوهش نشان میدهد که بیضایی برای نمایشیکردن روایات شاهنامه، توجه شایانی به ابزار نمایشهای شرقی، از جمله نقالی و تعزیه داشته و علاوه بر آن، با استفاده از شگردهایی چون شخصیتپردازی، کشمکش، مونولوگ و همچنین ابزار نمایش متادرام، از جمله نمایشدرنمایش، فاصلهگذاری و... به نمایشیکردن روایات اولیه پرداختهاست.
Shahnameh, as a great work in the field of Eastern epic literature, has a great potential for dramatization. This possibility, of course, requires a knowledge of the original text as well as a knowledge of the Eastern drama. Relying on his knowledge and awareness of Eastern narratives and Eastern drama, Bahram Beyzaie, the prominent playwright, pays special attention to the narratives of Shahnameh and their dramatization. The present paper focuses on four of Beyzaie's plays, all of which have been adapted from Shahnameh. More specifically, this descriptive-analytical study explicates the techniques used by Beyzaie in "Azhedahak", "Shab-e-Hezar-o-Yekom", "Sohrabokoshi" and "Siavashkhani" in his dramatization of the original narratives. The results show that in order to dramatize the stories of Shahnameh, Beyzaie has paid much attention to the tools of Eastern drama such as naqqali and tae'ziyeh. In addition, the playwright has deployed elements and techniques such as characterization, conflict, monologue as well as tools of metadrama such as play within the play and distancing in dramatization of the original narratives.
خلاصه ماشینی:
در ايــن بررســي ، شــگردهايي کــه بيضايــي بــراي نمايشــي کردن روايــات اوليــه از آن هــا بهــره بــرده ، تبييــن شــده و هــر يــک بــا ذکــر نمونه هايــي مــورد تحليــل قــرار گرفتــه اســت .
نتايــج حاصــل از پژوهــش نشــان مي دهــد کــه بيضايــي بــراي نمايشــي کردن روايــات شــاهنامه ، توجــه شــاياني بــه ابــزار نمايش هــاي شــرقي ، از جملــه نقالــي و تعزيــه داشــته و عــلاوه بــر آن ، بــا اســتفاده از شــگردهايي چــون شــخصيت پردازي ، کشــمکش ، مونولــوگ و همچنيــن ابــزار نمايــش متــادرام ، از جملــه نمايش درنمايــش ، فاصله گــذاري و...
صـادق ضيغمـي در پايان نامـۀ «بررسـي آثـار بهـرام بيضايـي بـا رويکـرد بينامتنيـت بـا تأکيد بــر فيلمنامــۀ ســياوش خواني » (١٣٩٠)، ابتــدا مباحثــي چــون «منطــق مکالمــه »، «بينامتنيــت » و «ترامتنيـت » را تبييـن کـرده و سـپس ضمـن مطالعـۀ اجمالـي آثـار بيضايـي و بررسـي اسـطورٔە ســياوش ، بــه ارتبــاط فيلمنامــۀ ســياوش خواني بــا ســنت هاي نمايشــي ديگــر، اســطوره هاي ايـزدان بـارآوري و داسـتان سـياوش شـاهنامه پرداختـه ؛ امـا او نيـز در پژوهـش خـود عناصـر نمايـش و شـگردهاي نمايشــي کردن اقتباس هــاي بهـرام بيضايـي را مدنظــر نداشـته اسـت .
آن هــا در ايــن بررســي ، تفاوت هــا و شــباهت هاي دو متــن را تبييــن و در ضمــن آن ، بــه تــلاش بيضايــي در جهــت نمايشــي کردن اقتبــاس خــود اشــاره کرده انــد؛ امـا ايـن اشـاره دربرگيرنـدٔە تمـام شـگردهاي نمايشـي موجـود نيسـت و جـداي از ايـن ، تنهـا يـک اثـر را مـورد بررسـي قـرار داده و بـه گفتـۀ نگارنـدگان ، هـدف آن هـا از ايـن مطابقـت ، نشـان دادن ميـزان وفـاداري بهـرام بيضايـي بـه اصـل داسـتان در شـاهنامه بوده اسـت .