چکیده:
تاریخ قرآن بهطورکلی و قرائات بهطور خاص، یکی از حوزههای پژوهشی موردعلاقه در غرب است. یکی از پرکارترین قرائتپژوهان عصر حاضر شادی حکمت ناصر است. وی تاکنون دو کتاب و چهار مقاله در این زمینه به چاپ رسانده است. این مقاله با بررسی این آثار دریافته است که ازنظر ناصر، تاریخ متن قرآن برای رسیدن به شکل کنونی، شاهد پنج مرحلۀ رسمیسازی بوده است. برای بررسی این مراحل، ناصر از مراحل میانی که اطلاعات بیشتری دربارۀ آن در دست بوده شروع کرده است تا بهاینترتیب، تبیین آنچه در مرحلۀ نخستین رویداده آسانتر شود. وی در آثارش رویکرد تاریخی- انتقادی دارد و از ورود به مباحث زبانشناختی و فقهی استقبال میکند؛ همچنین کوشیده است از روشهای نوین، همچون تحلیل اسناد-متن موتسکی بهره گیرد و بدینوسیله، روند ایجاد انگارۀ شذوذ و نیز دو راوی را بررسی کند. همچنین او تطوّرات درونی رشتۀ قرائات را از رهگذر بررسی ارتباط آن با دیگر علوم همچون ادبیات، فقه و حدیث موردتوجه قرار داده است.
The field of history of the Qurʾan in general, and Qurʾanic readings in particular, is one of the popular scholarship fields in the West. Shady Hekmat Nasser is one of the most prolific writers in this field; He has published two books and four articles about Variant Readings of the Qurʾan. By examining these works, this article has found that according to Nasser, the history of the text of the Qur'an has five stages of Canonization in order to reach its current form. To examine these stages, Nasser began with the intermediate stages about which more information is available, thus making it easier to explain what happened in the first stage. He has a historical-critical approach in his works and interested in linguistic and jurisprudential issues; He has also tried to use new methods, such as Motzki's Isnad cum Matn metod, to examine the process of Emergence of Shawadhdh and Two-Rawi Canon. He has also considered the inner evolution of the field of Qurʾanic readings by examining its relationship with other fields such as literature, jurisprudence and hadith.
خلاصه ماشینی:
در دورة معاصر، پژوهش هاي اهل سنت علاوه بر تصحيح و بازنشر آثار کهن قرائي، به مطالعات زبان شناختي دربارة قرائات ، به خصوص اصول قرائي نيز متمايل شده و تعداد زيادي کتاب و رسالۀ دانشگاهي در اين زمينه به چاپ رسيده است .
٢- مقالۀ «قانون دو راوي قبل و بعد از داني: نقش ابوطيب بن غلبون و مکتب قيروان / اندلس در ايجاد دو راوي»: اين مقاله درواقع تکمله اي بر فصل چهارم کتاب نقل قرائات قرآن است ، با اين تفاوت که در کتاب ، بحث چگونگي تعيين دو راوي رسمي از آن حيث مطرح ميشود که نشان دهد هم زمان و در اثر همان مکانيزم رسمي شدن تعدادي از روايات ، برخي ديگر شاذ شمرده شدند و اين از رهگذر مقايسۀ اسانيد چهار مورد از هفت قرائت رسمي، در سه اثر قرائي مشهور (آثار ابن مجاهد، ابن غلبون و داني) ممکن شده است .
٣- مقالۀ «بازبيني جايگاه ابن مجاهد در هفت قرائت رسمي: قرائت پيچيدة ابن عامر از "کن فيکون »: اين مقاله نيز درواقع بسط ديدگاه ناصر در فصل دوم کتاب نقل قرائات قرآن است .
ناصر در اين فصل ، اصول قرائي و نيز قرائات خاص (فرش الحروف ) هفت قاري مشهور در تمام قرآن را از السبعۀ ابن مجاهد استخراج کرده است .
“The Legal Epistemology of Qur'anic Variants: The Readings of Ibn Masʿūd in Kufan fiqh and the Ḥanafī madhhab”.
“The Early Arabic Grammarians' Contributions to the Collection and Authentication of Qur'anic Readings: The Prelude to Ibn Mujāhid's Kitāb al-Sabca”.