چکیده:
یکی از نتایج انتشار مجلات تخصصی فرهنگی-ادبی پس از انقلاب اسلامی، برساخت معنای تحولیافته از هنر به مثابه یک زبان بود. مضامین برساخته در برخی مجلات، هنر را در نسبت با تعهدِ اجتماعیِ از دیدگاههای گوناگون نگریستند. این نگرشها در جایگاه مراجعی در اندیشهورزی فرهنگی، در روند تعریف هنر معاصر در ایران پساانقلاب موثر گشتند. این مقاله با طرح این پرسش که مطبوعات وابسته به گفتمانهای غالب و رقیب در دهۀ نخست پس از سال 1357، هنر را در چه نسبتی با تعهد اجتماعی تبیین نمودند، به واکاوی موضوع در 3 مجلة انتشاریافته در این دهه، یعنی «کیهان فرهنگی»، «آدینه»، و «دنیای سخن»، پرداخته و تبیین جایگاه هنر متعهد اجتماعی را در نسبت با میادین گفتمانی تحلیل کرده است. تحلیل مضامین مجلات منتخب نشان داد که در رویکردهای اتخاذشده در این مجلات، تعهد در هنر به مثابه امر ضروری در یاریگری آرمان انقلاب و دین، در یک گفتمان، و همان مفهوم با توجه به ضرورت جامعهگرایی با رویکرد سوسیالیستی، در گفتمان رقیب، تعریفشده اما در هر 3 نمونه، تعهد اجتماعی در هنر، در خدمت گسترش میدان قدرت با تولید هنری ایدئولوژیک است. این رویکرد در مجلۀ کیهان فرهنگی به نمایندگی از گفتمان غالب، متأثر از پارادایم انقلابی- دینی و در مجلات آدینه و دنیای سخن به نمایندگی از گفتمان رقیب، برخاسته از پارادایم روشنفکری- سوسیالیستی بوده است.
The Construction of a transformed meaning on art as a language is was a result of publishing cultural-literary journals after Islamic Revolution of Iran in 1979. The constructed themes at some journals, considered the art in relation to social commitment from different viewpoints. These attitudes toward art as referee stands in the field of cultural thought, were influential on the definition trend of contemporary art in post revolution Iran. This paper is raising the question; how the cultural-literary journals dependent to dominant and competing discourses described the art in relation to social commitment at the first decade of 1979 revolution? To respond to this question, 3 journals, i.e. “Keyhane Farhangi”, “Adineh” and “Donyaye Sokhan” published at the mentioned decade were studied and the stance of social committed art in these journals in relation to discursive fields were analyzed. The thematic analysis of selected journals showed 2 approaches in these journals; an approach considered the art commitment as a necessary issue to strengthen the revolution and religion ideals and the other one considered the art commitment as attention to socialism in a socialistic (left) view, but in every studied journals, social commitment of art, is viewed as a mean to expansion of power field through ideologic artistic production. This approach was biased to dominant discourse (religious-revolutionary discourse) at Keyhane Farhangi journal and biased to competing discourse (intellectual-socialism) at Adineh and Donyaye Sokhan journals.
خلاصه ماشینی:
مقاله پژوهشي برساخت نسبت هنر و تعهد اجتماعي در مجلات فرهنگي- ادبي دهۀ نخست پس از انقلاب ؛ کيهان فرهنگي، آدينه و دنياي سخن 1 سيده راضيه ياسيني ١.
اين مقاله با طرح اين پرسش که مطبوعات وابسته به گفتمان هاي غالب و رقيب در دهۀ نخست پس از سال ١٣٥٧، هنر را در چه نسبتي با تعهد اجتماعي تبيين نمودند، به واکاوي موضوع در سه مجلۀ انتشاريافته در اين دهه ، يعني کيهان فرهنگي، آدينه ، و دنياي سخن ، پرداخته و تبيين جايگاه هنر متعهد اجتماعي را در نسبت با ميادين گفتماني تحليل کرده است .
تحليل مضامين مجلات منتخب نشان داد که در رويکردهاي اتخاذشده در اين مجلات ، تعهد در هنر به مثابه امر ضروري در ياريگري آرمان انقلاب و دين ، در يک گفتمان ، و همان مفهوم با توجه به ضرورت جامعه گرايي با رويکرد سوسياليستي، در گفتمان رقيب ، تعريف شده اما در هر سه نمونه ، تعهد اجتماعي در هنر، در خدمت گسترش ميدان قدرت با توليد هنري ايدئولوژيک است .
همچنين با فرض آنکه در دهۀ ١٣٥٧ تا ١٣٦٧ برساخت جديدي از مفهوم «تعهد در هنر»، در کانون توجه گفتمان حاکم قرار گرفته که در گفتمان رقيب مفهومي متفاوت از آن ، برجسته نمايي مي شده ، مترصد آن است که تشابهات يا تمايزات محتمل در اين باره را در ٣ مجلۀ فرهنگي - هنري اين دهه ؛ کيهان فرهنگي ، آدينه و دنياي سخن ، تحليل نمايد.