خلاصه ماشینی:
"ورود نظام جدید آموزشی در صد سال اخیر به ایران به نحوی بود که تعلیم را عملا از تربیت تفکیک آموزش با پرورش کرد و این تفکیک به دو علت بود: 1-نظام آموزشی غرب در اهداف تربیتی با جامعهء ما هماهنگ نبود و یکدسته اهداف سکولار نمیتوانست در جامعهء سنتی ما مورد قبول قرار گیرد.
لذا با استفاده از شیوههای جدید آموزشی و تربیتی و دادههای روانشناسان و نیز با تربیت روانشناسان مذهبی و همراهی و همسویی با دستاندرکاران آموزش،بتدریج آموزشهای دینی را بهعنوان عنصر اصلی وحدت فرهنگی وارد نظام آموزشی کردند و کشیشانی تربیت کردند که بتوانند در همین محیط سکولار کار آموزش دینی را ادامه دهند و این تجربهء قابل استفادهای برای روحانیت و سایر مسئولین آموزشهای دینی ماست که ما هنوز از آنها بهره نگرفتهایم.
در مورد اول،با اینکه وظیفهء مهم تربیت و پرورش روح دینی بر عهدهء نهاد پرورشی است،اما در مرحلهء مدرسه حداقل کارآمدی علمی و مهارت در انجام این کار موجود است.
لذا دو راه در پیش است: 1-جهتگیری به سوی ادغام همهء درسها در بخش پرورشی 2-جهتگیری به سوی ادغام همهء اهداف و فعالیتهای تربیتی و پرورشی در همه درسها به نظر میرسد این راه دوم است که معقول و مطلوب خواهد بود و در این صورت است که از مرحلهء برنامهریزی گرفته تا کلاس درس یک حرکت هماهنگ و علمی به سوی اهداف تربیتی تدارک دیده خواهد شد و همهء معلمین نقش و جایگاه خود را در تربیت یک شهروند جامعهء اسلامی بازی خواهند کرد و فعالیهای فوق برنامه بر حول و محور همان برنامههای اصلی تنظیم خواهد شد و فرعی از آن اصل تلقی خواهد گردید."