چکیده:
در فرآیند درگیری میان نیروهای خیر و شر در وجود انسان، گاه تمایلات پست بر گرایشهای عالی و عقل و فطرت آدمی چیره می¬شود و انسان با گناه، تن به اسارت قوای نازله نفس می¬دهد. بر این اساس مسئله اساسی پژوهش حاضر پرسمان سعادت است. و در پی پاسخ این سوال هستیم که راه حل قرآن کریم جهت رهایی از این ذلت و چگونگی دستیابی به سعادت چیست؟ لذا هدف این نوشتار معناشناسی سعادت در قرآن کریم است؛ اما از آنجا که رویکرد فلسفه نسبت به پرسمان سعادت نیز مورد توجه پژوهش پیش رو است؛ لذا هدف بعدی، معناشناسی و روش دستیابی به سعادت در دستگاه فلسفی با تمرکز بر آرای ملاصدرا است. یافته¬های پژوهش حاضر که براساس روش توصیفی و تحلیلی انجام شده است، نشان می¬دهد که دو واژه «فوز» و «فلاح» معادل¬های معنایی واژه سعادت در قرآن کریم است. سعادت از دیدگاه قرآن و فلسفه، در نوع خود حائز ارزش است، این پژوهش بر آن است که مفهوم و اصول دستیابی به سعادت از دیدگاه فلسفه را با سویهای تطبیقی موردبررسی قرار دهد و درواقع نسبت به نظرگاه فلسفی ارزشگذاری کند. در عرصه روش¬های نیل به سعادت، قرآن کریم دو دسته عوامل اعتقادی و عملی را مطرح نموده، این در حالی است که در دستگاه فلسفی عمدتاً به روش تزکیه نفس تأکید شده است این مقاله اهتمامی نوین در موضوع حاضر است چراکه پژوهش های سابق به جامعیت این نوشتار نمی باشند وهرکدام یکی از شاخصه ها را بررسی کرده اند.لازم به ذکر است این مقاله برگفته از رساله دکتری نگارنده می باشد.
خلاصه ماشینی:
عـلاوه بـر انـدک نظراتـي کـه در فـوق آمـد، نظـرات بسـيار ديگـري توسـط فلاسـفه مطرح شده که سعادت و شناخت ماهيت آن را هدف قرار داده انـد؛ و در ايـن ميـان بـه نظـر ميرسد که آراي ملاصدرا يکي از ممتازترين هـا در عرصـه فلسـفه اسـت ؛ پـژوهش حاضـر به منظور سنجش ارزش و اعتبار نظرات ملاصدرا پيرامون امر «سعادت » در ابتدا ايـن پرسـش اساسي را فرا روي خود قرار داده اسـت کـه «سـعادت از ديـدگاه ملاصـدرا داراي چـه بـار معنايي است و اين معنا و روش هاي دستيابي به آن ؛ تا چه ميزان منطبـق بـا آيـات و روايـات است ؟» به منظور پاسخ به ايـن سـؤال ، ايـن نوشـتار بـا اسـتفاده از روش توصـيفي و تحليلـي، پويش علمي خود را انجام داده و حاصل آن در ذيل ارائه ميگردد.
سعادت به معناي تسليم قرب الهي آنجا که در آيه ١٠٥ سوره هود مي فرمايد: «يـوم يـات لا تکلـم نفـس الا باذنـه فمـنهم شقي و سعيد» در آيه فوق اگرچه سخن از تکلم و اذن به سخن رفتـه اسـت ؛ امـا از ديـدگاه مفسـران بزگي هم چون علامه طباطبايي، اين تکلـم و اذن بـه آن بـه معنـاي قـرب الهـي اسـت ؛ البتـه علامه و بسياري ديگر از مفسران بر اين نکته نيز تأکيد داشته اند کـه منـوط نمـودن تکلـم بـه اذن الهي، بدان دليـل اسـت کـه در روز واپسـين ، وابسـتگي همـه چيـز بـه ذات احـديت رخ مينمايد؛ و انسان را جز به امر الهي ياراي هيچ چيز نيست ؛ امـا ايـن نيـاز، وابسـتگي و تسـليم عين سعادت است .