چکیده:
مسئلة این مقاله واکاوی معیار جنسیت بهمثابۀ معیار اصلی در عدالت جنسیتی و بهمنظور درک نسبت میان آن و معیارهای مطرح در نظریههای مهم عدالت است. این معیارها عبارتاند از انصاف، نیاز، شایستگی. فمینیستها نیز معیار جدیدی اضافه کرده و موضوع عدالت جنسیتی را پیش کشیدهاند. مقالۀ حاضر به این پرسش پاسخ خواهد داد که جنسیت و عدالت جنسیتی بهعنوان یک مفهوم متطور به چه معنا هستند و چه نسبتی با معیارهای مطرح در نظریههای عدالت دارند؟ بر این اساس، هدف از این مقاله این است که با واکاوی دقیق مفهوم جنسیت، بدانیم نسبت میان معیارها در نظریههای مهم عدالت با جنسیت چیست. روش این پژوهش گردآوری دادهها و سپس تحلیل محتوای آنهاست. نتایج این پژوهش عبارت است از: نظریههای عدالت تا حد زیادی کورجنس بوده و مبدأ قریب به اتفاق این نظریات دانش اقتصاد و علوم سیاسیاند. فمینیستها به نظریههای اصلی عدالت بیاعتنا بودهاند، چنانکه در این نظریهها نیز به جنسیت توجه چندانی نشده است. تنها در نظریۀ جان رالز و نوشتههای او اشاراتی به مفاهیم کلیدی فمینیستی شده است و برای وی جنسیت زنان همان قدر اهمیت دارند که سایر طبقات ضعیف در جامعه مانند معلولان، فقرا. سایر نظریهها بیشتر به کلان تفکر اصلی نظریهپرداز متعهدند تا بخواهند مسائل گروهی مانند زنان را حل کنند. اگرچه فمینیستها کوشیدهاند که ربط خود را با نظریههای عدالت بهگونهای حفظ کنند، آنها در اصل تنها به برابری متعهدند. به همین سبب، عدالت جنسیتی در واقع قرائتی زنانه از نظریة برابری در نتایج است و بهعنوان یک استراتژی در مرحلۀ گذار به برابری جنسیتی مورد توجه قرار گرفته است.
The purpose of this article is to analyze gender as the main criterion in gender justice, and figure out the relationship between gender justice and the important criteria in theories of justice which are fairness, needs, and merit. Feminists have also added a new dimension, namely gender equality. The present article will answer what is meant by gender and gender justice as an evolving concept and how they relate to the criteria in theories of justice. Accordingly, the purpose of this article is to scrutinize the concept of gender, to know what the relationship between criteria in important theories of justice with gender is. The method is to collect data and then analyze their content. The results of this study are as follows: Theories of justice have neglected gender as a criterion, as their main source is economics and political science. Feminists have disregarded the basic theories of justice, as little attention has been paid to gender in these theories. Only John Rawls's theory and his writings have alluded to key feminist concepts; to him women are as important as other weak classes in society, such as the disabled and the poor. Other theories are more committed to micro-thinking than to theories of group issues such as women. Although feminists have tried to maintain their connection with theories of justice in some way, they seem only to be committed to equality. Therefore, gender justice is in fact a feminist reading of the theory of equality in outcomes and has been considered as a strategy in the transition phase to gender equality.
خلاصه ماشینی:
مقالۀ حاضر به اين پرسش پاسخ خواهد داد کـه جنسـيت و عـدالت جنسـيتي به عنوان يک مفهوم متطور به چه معنا هستند و چه نسبتي با معيارهاي مطـرح در نظريـه هـاي عدالت دارند؟ بر اين اساس ، هدف از اين مقاله اين است که با واکـاوي دقيـق مفهـوم جنسـيت ، بدانيم نسبت ميان معيارها در نظريه هاي مهم عدالت با جنسـيت چيسـت .
يکي از مباحث تأثيرگذار در اين باره کوشـش بـراي ارائـۀ معيـاري بـراي هـر دو مفهـوم محوري در عدالت يعني برابري و نابرابري بـوده اسـت کـه در ايـن مقالـه ضـمن ارائـۀ گـزارش مختصري از آنها به معيار مطرح در انديشۀ فمينيستي اشاره شده و مهم تـرين مباحـث معيارهـا در ارتباط با جنسيت مطرح خواهد شد.
با آنکه تنوع نظريه ها دربارة عدالت نشان ميدهد راه صحيح تر براي عدالت پژوهي، قرائت هر نظريه و درک نقاط اصلي در انديشۀ تک تک متفکران عدالت است ، اين مقاله تنها درصـدد ارائـۀ تبييني دقيق از جنسيت به عنوان معياري نوپديد و فمينيستي در مباحث عدالت و کوشش براي نشان دادن تصويري از نسبت ميان اين معيار و ساير معيارها در نظريه هاي مهم عدالت است تـا ايدة عدالت جنسيتي به طور روشن توضيح داده شود.
از نظـر برخـي فمينيست ها برابري جنسيتي هدف و عدالت جنسـيتي بـا تعبيـر gender equity ابـزاري بـراي رسيدن به برابري جنسيتي است و تفاوت کمي ميان آنها وجـود دارد (٢٠١٧ ,Roy).
اگرچه ميان اهميت و سطح بندي نياز به عنوان معيار برابري يا عدالت در اين نظريه ها تفاوت وجود دارد، همۀ آنها به برابـري در نيازهـاي اوليـه بـراي تحقـق عـدالت معتقدند (١١٩٠ -١١٨٩ :٢٠٠٣ ,Konow) .