چکیده:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل تعادل کار و زندگی زنان در فرآیند منتورینگ در شهرداری تهران انجام شده است. روش تحقیق مورد استفاده در پژوهش حاضر، روش کیفی با ماهیت اکتشافی است که با استفاده از روش نظریهپردازی داده بنیاد انجام گرفت. برای این منظور، هجده مصاحبه نیمه ساختار یافته انجام شد و با بهرهگیری از رویکرد ساختگرا مورد بررسی و تحلیل قرار گرفت. جامعه پژوهش حاضر مدیران، معاونان و متخصصان مشارکتکننده در فرآیند منتورینگ به عنوان منتور و منتی در شهرداری تهران تشکیل میدهند. جهت نمونهگیری، از روش نمونهگیری نظری استفاده شده است. دادههای کیفی حاصل از مطالعات میدانی که از طریق مصاحبهها حاصل شده بود، با استفاده از روش دادهبنیاد کدگذاری شد. این فرایند شامل چهار مرحله کدگذاری بود که عبارت است از کدگذاری اولیه، متمرکز، محوری و نظری. نتایج پژوهش نشان میدهد، بر اساس کدگذاری نظری، ملاحظات فرهنگی، ملاحظات منتور، ملاحظات فردی، ملاحظات ساختاری سازمان، ملاحظات ساختاری کلان، ملاحظات درون سازمانی، ملاحظات جمعیت شناختی، ملاحظات بین فردی و ملاحظات اموزشی، به عنوان شرایط علی، با در نظر گرفتن ملاحظات اجتماعی و ملاحظات قانونی، به عنوان شرایط زمینهای و همچنین محدودیتهای تاثیرگذار بر شرایط علی، از طریق مدیریت نقشها به عنوان مقوله محوری، منجر به پیامدهای فردی، پیامدهای سازمانی، پیامدهای بین فردی و پیامدهای خانوادگی برای زنان مشارکت کننده در فرایند منتورینگ در شهرداری تهران میگردند.
The purpose of this study, presents a work-life balance model for women in mentoring process in Tehran municipality. The research method used in the present study is a qualitative method with an exploratory nature that was developed on grounded theory basis. For this purpose, eighteen semi-structured interviews were conducted and analyzed by using the constructive approach. The research population consists of managers, deputies and specialists participating in the mentoring process as mentor and mentee in Tehran Municipality. For sampling, theoretical sampling method was implemented. Qualitative data of field studies were obtained through interviews and coded by relying on grounded theory method. This process consisted of four stages of coding, which are initial, focused, axial and theoretical. The results show that, based on theoretical coding, cultural considerations, mentor considerations, individual considerations, organizational structural considerations, macro structural considerations, intra-organizational considerations, demographic considerations, interpersonal considerations and educational considerations, are known as causal conditions; With considering social and legal considerations as underlying conditions as well as constraints affecting causal conditions, Through role management as a central category, they lead to individual, organizational, interpersonal and family consequences for women participating in the mentoring process in Tehran Municipality.
خلاصه ماشینی:
نتايج پژوهش نشان ميدهد، بر اساس کدگذاري نظري، ملاحظات فرهنگي، ملاحظات منتور، ملاحظات فردي، ملاحظات ساختاري سازمان ، ملاحظات ساختاري کلان ، ملاحظات درون سازماني، ملاحظات جمعيت شناختي، ملاحظات بين فردي و ملاحظات اموزشي، به عنوان شرايط علي، با در نظر گرفتن ملاحظات اجتماعي و ملاحظات قانوني، به عنوان شرايط زمينه اي و همچنين محدوديتهاي تاثيرگذار بر شرايط علي، از طريق مديريت نقشها به عنوان مقوله محوري، منجر به پيامدهاي فردي، پيامدهاي سازماني، پيامدهاي بين فردي و پيامدهاي خانوادگي براي زنان مشارکت کننده در فرايند منتورينگ در شهرداري تهران ميگردند.
بنابراين از جمله دلايل اهميت و ضرورت پژوهش حاضر ميتوان به موارد زير اشاره نمود: - ارائه مدل مناسب تعادل کار و زندگي زنان در فرآيند منتورينگ - درک روابط بين تعادل کار و زندگي زنان با فرآيند منتورينگ ميتواند نقش مهمي در طرحها و برنامه هاي آموزشي و توسعه اي منابع انساني و بهبود مسير شغلي افراد به ويژه زنان در سازمانها داشته باشد.
لذا با در نظر گرفتن موارد ذکر شده فوق ، با توجه به اينکه تاکنون پژوهش جامعي در کشور و به ويژه در شهرداري در حوزه تعادل کار و زندگي زنان در فرايند منتورينگ انجام نشده است ، ضرورت دارد اين سازمان طي تحقيقي جامع به طراحي مدل مناسب خود پرداخته و مدل حاصــله را نيز با اســتفاده از شــيوه هاي نوين علمي مورد تجزيه و تحليل قرار داده تا به مدد يافته هاي تحقيق حاضــر بهتر، جامع تر و دقيق تر اقدام به ايجاد تعادل کار و زندگي و فرايند منتورينگ نمايد.
Asghar, Gull, Bashir, & Akbar ٢.