خلاصه ماشینی:
"سه شعر از محمد جواد محبت جشنواره شب،شبی پرانتظار،دل نظاره میکند میشود،نمیشود-استخاره میکند عشق،کار پرخطر-میهمان بیخبر میرسد شب تو را،پرستاره میکند شب نشسته در کمین-گریهها در آستین راه پر ز خوف و خون-دل،کناره میکند راه رفته در خیال-بازتاب شور و حال کارهای کرده را-دل،دوباره میکند آسمان در آسمان-جذبههای دعوت است جلوهء زمین به رمز-باز اشاره میکند آه،سوی آسمان-بال و پر گشاده است اشک در دلت بپا-جشنواره میکند شعر کو خدای من؟آن تسلی عزیز مرهمی که درد را،گاه چاره میکند نیست این حقیقت آه-بیم و حزم و احتیاط هرچه را نوشته است،پارهپاره میکند."