خلاصه ماشینی:
"آتیلا ایلحان،یکی از راهگشایان ادبیات ترکیه است و تأثیر آنگونه که با گامهایم برابری نیازی نیست به یاد آورم تو را،خاطراتت هست.
نیازی نیست بر یاد آورم تو را،خاطراتت هست.
ترجمه:داود علی اکبرپور آتیلا ایلحان (ATILLAILHAN) نی لبکهای مه در باران آیا فریادهای امداد است؟ آیا فاجعهای را خبر میدهند؟ گفتههاشان فهم نمیشود قندیلهای درگاه فرو میافتد بر تاریکیهایم و تنهاییام را متلاشی میکنند نی لبکهای مه در باران چهرههای رویاگون شیشهها چه دهشتناک از میانمان رفتند درک نمیشود علت مرگشان.
با تجسم آخرین نفسها آدمی به اصرار،با مرگش زندگی میکند نی لبکهای مه در باران همچنانکه اندوه در قلب سنگینتر میشود ابرها در غبار یخ پس میروند معلوم نیست چه بر میدارند.
فرداها میرسند و هنوز نخوابیدهام انگار کشتیها در من به هم میخورند نی لبکهای مه در باران هنگام که...
هنگام که آسمان میافتد بر خوان، صدایم از ستیغ کوه میآید.
هنگام که دل از کوه میکنم، میخواهم گلولهء سربی بسازم."