خلاصه ماشینی:
"ما شاعریم و نمیخواهیم که برای تولید آمار و ارائة بیلان کار مسئولان فرهنگی، حاصل ذوق و اندیشه و احساس و عاطفه و رنج خود را به پای تریبونها بریزیم، ما شاعریم یا لااقل در آینده شاعر خواهیم شد، اما با چاپ اولین مجموعه شعر از دانشجویی و شاگردی و مطالعه و آموختن و تجربه دست برمیداریم و یک شبه استاد میشویم و کسر شأن خود میدانیم که برای یاد گرفتن مقدمات، زانوی تلمذ در محضر استاد به زمین بزنیم.
ما شاعر جوان هستیم و شعر خواندهایم آنها مدیریت کلان فرهنگی و مالی و اداری خواندهاند و لابد بیشتر از ما سرشان توی حساب است و میدانند که چگونه سهم خود را لحاظ کنند، میدانند که چگونه آمار بسازند و مصاحبه بفرمایند و دربارة تلاشهایشان برای گسترش فرهنگ و ادبیات داد سخن بدهند."