چکیده:
قاعدة تولا و تبرا تنظیمکنندة سیاست خارجی دولت اسلامی است و چهارچوبی برای نوع تعاملات با کشورهای اسلامی و غیراسلامی ارائه میدهد. در این مقاله با بهرهگیری از منابع اسلامی و استنباط از آیات و روایات، برخی از ابعاد کاربست این قاعده در حوزة سیاست خارجی دولت اسلامی نشان داده شده است. براساس ظرفیتی که این قاعده ایجاد میکند، میتوان در حوزة ساختاری، بلوکبندی متمایزی از ساختار کنونی نظام بینالملل ارائه داد؛ بهگونهای که در یکسوی آن با بهرهگیری از قاعدة تولا و با محوریت اشتراکات ایمانی، جریانی همگرا در نظر و عمل، بر پایة اعتقادات مشترک شکل گیرد و به انحای گوناگون، این جریان ضمن افزایش همافزایی درونی، از راههای گوناگون، اقتدار جمعی را حفظ نموده، آن را گسترش دهد. از سوی دیگر، بهرهگیری از قاعدة تبرا، منجر به مرزکشی نظری و عملی با کسانی میشود که نهتنها سنخیتی با جریان توحیدی ندارند، بلکه در برابر آن، از هر طریق ممکن، به مقابله برمیخیزند.
خلاصه ماشینی:
بـر ايـن اساس ، اين پژوهش به دنبال پاسخ به اين سؤال است که قاعدة تولا و تبرا در چه عرصه هايي از حوزه سياسـت خارجي دولت اسلامي کارايي دارد؟ و چگونه ميتواند چالش هاي پيش روي کشور اسلامي در عرصۀ سياسـت خارجي را با بهره گيري از ظرفيت اين قاعده ، برطرف سازد؟ براي پاسخ به اين پرسش ، ناگزير بايد به کاربردهاي وسيع اين قاعده در قبال بازيگران روابط بـين الملـل ، اعـم از مسلمان و غيرمسلمان اشاره نمود و ابعادي از کاربردهاي آن را در مواجهه دولت اسلامي بـا سـاير بـازيگران روشـن ساخت .
براساس مفاد قاعده تولا و تبرا، در حوزة سـاختار روابـط بـين الملـل ، دو بلوک شکل ميگيرد که دولت اسلامي در قبال هريک از اين دو، اهداف و سياست هاي متمايزي را دنبال مي کند: الف ) در يک بلوک، جرياني تعريف مي شود که حاکميت الهي را پذيرفته و با اعتصام به حبـل الهـي (آل عمـران : ١٠٣)، روابطي مودت آميز و ولايي ميانشان برقرار گرديده است .
حسن ظن در برابر عمل و رفتار مؤمنان و مسلمانان در هر مرز و بومي زمينه شکل گيري روابط مبتني بـر حسـن اعتماد را فراهم ميسازد، ليکن در برابر جريان غير ايماني که به خصومت با کشور اسـلامي مبـادرت ورزيـده اسـت ، بايد سوءظن داشت ، به ويژه در زمان صلح که لازم است در اين زمينه دقت بيشتري بـه خـرج داد.