خلاصه ماشینی:
"اینکه چه عواملی باعث میشوند تا فاصلهزمانی کارهای بیضایی طولانی باشد و یااینکه چه کسانی زحمت میکشند و پا پیشمیگذارند تا او کاری به صحنه ببرد خودبحثی جداگانه میطلبد که منظور ای مقالنیست؛ اما هر چه هست و هر چه که باشد،بالاخره «شب هزار یکم» در سالن چهارسوی تئاتر شهر به صحنه میرود با خیلمشتاقانی که ساعتها برای تهیه بلیت نمایشدر صف میایستند.
همینجا به خردهگیرانی که احتمالاحرکتهای اضافی و بالا و پایین پریدنهایبیهوده بعضی از بازیگران را در بعضی ازنمایشها، تئاتر نمیدانند و بر آن نامحرکات بیمنطق میگذارند، عرض میکنمکه ضمن قبول این نظرات، منظور نگارندهدر نمایش «شب هزار و یکم» تسلط و سایهسنگین متن است که بازیگران را از حضوردر فراخنای صحنه بیمناک میکند و شایداین جزو درخواستهای کارگردان باشد کهفقط در مسیری کوتاه گام زنند، جملهایبگویند و بعد به جای قبلی برگردند و اینبیشتر در دو اپیزود اول و سوم نمایان استو در اپیزود دوم، آن گاه که ماهک و خورزادتمثیل میسازند (نمایش در نمایش) جلوهایمطلوبتر و قابل قبولتر دارد."