خلاصه ماشینی:
" این فرصت چطور به وجود آمد؟ در جشنواره تئاتر فجر سال گذشته، بدون توجه به دشواریهای کار، درست مثل کسی که خودش را به دریا بزند، پیشنهاد اجرای ریچارد دوم را مطرح کردم و پذیرفته شد و چارهای جز درگیر شدن با کار و افتادن به دریای توفان را نداشتم، این کار هزینههای زیادی داشت.
اما مسائل مالی و تنگناهایی که در این زمینه وجود داشت هم نتوانست مانع کار شود، من و حتی دیگر عوامل نمایش، نه تنها اثر را شناخته بودیم، بلکه مجذوب این نمایشنامه پیچیده شدیم، درست مثل احساسی که انسان به فرزندش دارد.
کسی که موضوع و سوژه را نمیشناسد و آن را دستکاری میکند، در واقع شوخی بیمزهای ناشی از ناآگاهی به نمایش گذاشته، در این نوع شوخی یک آدم کوچک میخواهد خودش را بزرگ نشان دهد و سعی نمیکند بزرگ شود، من به دلیل چنین اعتقادی است که پیکره نمایشنامه ریچارد دوم را حفظ کردم."