خلاصه ماشینی:
"به عبارت دیگر این معنی، که درام آفریقایی با روش و اشکال مختلف ماسکها و ریتمهای موسیقایی، برای پاسخگویی به یک هدف اجتماعی از درام است، بر عکس درام فردی در اروپا که نمایندة بزرگانشان چون سوفوکل و شکسپیر و یا مولیر است، «رمز» طبیعت تعبیر درام آفریقایی است.
تئاتر آفریقا تئاتر «تلاقی» است و نه تئاتر «تلقی» و این مهمترین عنصر تئاتر قارة سیاه است؛ و به همین دلیل است که بیانگر نیاز به نزدیکی و ارتباط بین طبقات اجتماعی است، چنانکه بازگوکنندة تصویری کاملا علمی تپنده برای خواستهها و اشتیاق جامعهای است که میخواهد و بر آن اصرار دارد تا موجودیت خود را ثابت کند، یا با عملی سترگ از این موجودیت حراست کند.
در اینجا باید یادی بکنیم از نمایشنامهنویسان دیگری چون «گابریل ادکارا» و «جیمس هنشو» از نیجریه و شاعر نمایشی «مازلیس کونینی» و «گابریل کوزان» از کشور آفریقای جنوبی، مضمون نمایش همه آنها مشکل آزادی در تئاتر آفریقاست تا عاقبت درام آفریقایی آزاداندیش، عامل بازگشت شخصیت اصیل آفریقایی باشد، بدون اینکه از موکب پیشرفت و تمدن امروز عقب بماند."