خلاصه ماشینی:
"لازم به توضیح است که برای بازی دو نفر دزد لازم صحنه، قصر شاه، شاه روی صندلی نشسته و وزیر دزدان را گرفته است و به حضور شاه میآورد و تعظیم میکند و هر دزد یک گونی یا توبره که پسرکی در میان آنهاست به دوش گرفته وارد میشوند.
در این بین چند نفر به عنوان خریدار وارد صحنه میشوند و شروع به نیشگون گرفتن از بچهها در میان توبرهها میکنند و بچهها جیغ و دادشان در میآید و دو دزد دوباره شروع به گردش میکنند و بانگ میزنند.
دستبند آدمها: زن مرد خواهر زن شوهر خواهرزن کدخدا صحنه: خانهای است روستایی، زن در خانه، سماور در کنارش در حال جوشیدن.
مرد: یعنی چه کدخدا؟ کدخدا: یعنی چه و زهرمار، فردا اگر یک دستبند به این (وجبش را نشان میدهد) پهنا برای زنت نخری هم طلاقش را میگیرم هم میدهم وسط آبادی به چوبت ببندند."