خلاصه ماشینی:
"شیخ ماجرای عدم پرداخت حواله را طی قطعهای شیوا باین شرح باطلاع صاحبدیوان میرساند: پیام صاحبدیوان علاء دولت و دین ک دین بدولت ایام او همینازد رسید و پایه برافروخت قدر سعدی را بسی نماند که سر بر فلک برافرازد مثال داد که صدرختن جلال الدین قبول حضرت او را تعهدی سازد ولیک بر سر او خیل مرگ تاخته بود چنانکه بر همه ابناء دهر میتازد جلال زنده نخواهد شدن در این دنیا که بندگان خداوندگار بنوازد طمع بریدم از او در سرای عقبی نیز که از مظالم مردم به من نهپردازد شده زو بتکده شرک خراب کعبههای دل ویران معمور بر سر دورهء آخر از وی شده بازارچهء جان معمور در عراق از اثر همت او قیصریه شده ز انسان معمور که در ایام نبوت گشته بیت مقدس ز سلیمان معمور چون شد این قصر ز بنیاد قضا چون سرای دل انسان معمور من ز معمار قضا پرسیدم کای ز تعمیر تو ارکان معمور قیصریه به صفاهان کی شد همچه ویرانهء میدان معمور گفت تاریخ همین است که شد قیصریه به صفاهان معمور روزنامهء ملا جلال"