خلاصه ماشینی:
"مثلا در وفات امیر الامرا اسلامخان میگوید: حیف کز فوت قدوهء امرا نه سپر داغ شد نصیب سیاه تا کند فتح ملک باقی را رخت بیرون کشید زین خرگاه دور ز آن آفتاب اوج کمال مردمک شد ز گریه ابر سیاه همتش داشت رتبهء عالی بود والا بخلقت او زین راه در صورتی که کسی این اشعار رئائی را جزو قصیده حساب نکند باید به غزل مدحیه رجوع نماید که در ابتدای نسخه خطی ایشیاتک سوسائتی مندرج گردید،گمان میبرم که این غزل جزو قصیده بوده است و الآن فقط جز وی از تشبیب و این دو شعر مدحیه محفوظ مانده: بسکه بارد بر سر خصم تو آب از زهر تیغ شد زره در پیکر او عاقبت چون آبشار سرکشی را بسکه در عهد تو خصم خویش کرد کرد آتش سنگ را آخر بروی خود حصار همینطور دو رباعی مدحیه هم دارد که از نسخهء خطی سرینگر معلوم میشود که در مدح اورنگزیب گفته است-رباعی که در مدح اورنگ زیب گفته این است: در عهد تو بسکه بخت شد یار به خلق هرگز ندهد سپهر آزار خلق در باغ جهان نهال جودی که ز فیض هرروز دوبار میدهی بار بخلق رباعی دیگر در وصف اورنگزیب است: گلگون تو هست بسکه سرعت آئین چون رنگ سبک میپرد از روی زمین گردید بلند آتش غیرت چون برق زین باد که جسته است از دامن زین در تاریخ جدولیه مذکور است که در سنه 25 جلوس شاه جهانی غنی قصیدهای بوی تقدیم نمود و هزار روپیه جایزه گرفت-بعقیدهء مولوی اکرام الحق صاحب تاریخ جدولیه فروغی را غنی پنداشته-اگر این روایت درست بودی وقایعنگاران عهد شاهجهانی از این واقعه صرفنظر کردن نتوانستند عدم وجود مدح شاهجهان چیزی دیگر است و وجود مدح اورنگ و امرای هند چیزی دیگر از وقایعی که قبل از این ذکر کردم ظاهر میشود که غنی حتما مدح نوشته است ممکن است که او تحت تأثیر فقیرمنشی اورنگزیب بوده ولی این موضوع که وی هیچوقت در مدح کسی شعری نه سروده درست نیست."