چکیده:
سخن دربارهی آفریدهای است که بیتردید معمای بزرگ قرون و اعصار
بوده و هست؛ آفریدهای که فراز و فرودهای بسیار دارد و نشیبها، پستیها و
بلندیهای فراوان در زندگی او به چشم میخورد. برخی متفکران از او تعبیر
به موجودی ناشناخته میکنند. قرآن کریم نیز گاهی او را با صفات و فضائل
بسیار عالی میستاید، و گاه او را با صفات و خصائل سخیف و پست نکوهش
و سرزنش میکند. آنچه مسلم است دربارهی این موجود، که انسان نامیده
شده است، پرسشهای بسیاری مطرح است. پرسشهایی که متفکرین، به
طور دائم در طول قرون و اعصار، دربارهی آن اندیشیدهاند و بسیار هم
اندیشیدهاند. برخی از آن پرسشها عبارتند از:
انسان دارای چه نیازها و گرایشهایی است؟ نیازهای اصیل و فطری او کدام
است و نیازهای کاذب وی کدام؟ نیازهای انسان چگونه باید ارضاء شود؟ آیا
ارضای آنها به هر نحو صحیح است یا نه؟
رابطهی انسان با خود چیست؟ رابطهی انسان با دیگران چیست؟ نقش انسان
در تاریخ چیست؟ آیا انسان جامعه را میسازد؟ یا جامعه انسان را؟ آیا انسان
سازندهی تاریخ است یا اسیر جبر تاریخ؟ آیا انسان موجودی آزاد است یا
مجبور؟ ادیان چه نظری در رابطه با شناخت انسان و آزادی او دارند؟ قرآن
کریم چه تعریفی از او داشته و آزادی انسان را چگونه مطرح میسازد؟ آیا
قرآن کریم به همهی ابعاد انسان و آزادی او توجه کرده است یا نه؟ و در
نهایت قرآن چه پاسخی و رهیافتی را در رابطه با پرسشهایی که به طور
اختصار گفته شد، ارائه میدهد. اینها برخی از آن پرسشهایی است که در
مورد انسان مطرح است.
این پژوهش در پی دستیابی به پاسخ یکی از این پرسشها در رابطه با انسان
و آزادی او، با رهیافت قرآنی است.
خلاصه ماشینی:
"(ایازی، 1378 ، 72) تعریف آزادی از نظر اندیشمندان اسلامی از آنجا که آزادی در نگاه فرهیختگان و صاحب نظران اسلامی، عموما، ریشه در فرهنگ اسلامی دارد؛ بر این اساس، آزادی به عنوان یک کمال و ارزش انسانی، که ریشه در خلقت انسان دارد، در نظر گرفته میشود که برای دستیابی به هدفی والا در وجود انسان قرار داده شده است، قرآن کریم، در سورهی اعراف، آیهی 175 ، در رابطه با این هدف میگوید: رسولان الهی برانگیخته شدند تا بارهای سنگین و زنجیرهایی را که بر گردن انسانهاست بردارند.
اما از نظر فلسفهی اجتماعی اسلام، نه تنها نتیجهی اعتقاد به خدا پذیرش حکومت مطلقهی افراد نیست و حاکم در مقابل مردم مسؤولیت دارد، بلکه از نظر این فلسفه، تنها اعتقاد به خداست که حاکم را در مقابل اجتماع مسؤول میسازد و افرادی را ذی حق میکند و چنان که شهید مطهری نیز متذکر شدهاند، آزادی در اسلام، تنها یک موضوع صرفا سیاسی نیست، بلکه بالاتر از آن، یک موضوع اسلامی است و یک مسلمان باید آزاد زیست کند و باید آزادی خواه باشد.
به نظر این گروه انسان دارای آزادی اراده و اختیار است، اما این آزادی و اختیار آن چنان نیست که بتوان قائل به تفویض شد، بلکه هستی انسان از آن خدا بوده و به کارگیری آن نیز تابع ارادهی الهی است."