چکیده:
در این نوشتار، نویسنده بر آن است که مقولهی بازگشت به اخلاق و معنویت
را، که از جمله مهمترین پلههای ترقی و سعادت جامعهاند، به معرض تحلیل
و بررسی بنهد. بدین روی ابتدا واژههای اخلاق، معنویت و بازگشت را به
لحاظ مفهومی بررسی کرده و سپس به عنوان مدخل کلی بحث، وضعیت
جهان معاصر را در باب رابطهای که باید با اخلاق و معنویت داشته باشد
بررسی نموده و وضعیت بحرانی موجود را به تصویر کشیده است. این
وضعیت در نهایت قابلیت دوام نداشته و سبب سقوط همه جانبهی جوامع
انسانی خواهد گردید. در این راستا بیان داشته است در عین حال که واژههایی
همچون حق، عدالت، عفت، صداقت، امانت و کرامت، ذاتی بشر هستند، اما
بر اثر غلبهی اندیشههای گمراه کننده، این مفاهیم به محاق رفتهاند و بشریت
باید توبهای عام بنمایند و به این مفاهیم بازگشت نماید.
در همین راستا مبحث دیگری گشوده شده که انقلاب اسلامی ایران،
طلیعهی بازگشت به معنا و اخلاق دانسته شده است که میباید در مسیر تنزیه
اخلاقی جامعه هم همت بگمارد. در این نوشتار، تنزیه اخلاقی و معنوی
جامعه یک ضرورت دانسته شده است؛ به این معنا که باید جامعه به مبانی
ارزشی اعتقاد ببندد و افراد، ذاتا مطیع و منقاد مبانی ارزشی باشند و این
رویکرد از مهمترین اولویتهای جامعهی دینی محسوب میگردد. در
ادامهی نوشتار، به نقش فرد در تنزیه اخلاقی خویش پرداخته شده، و
مسؤولیت بزرگ انسانی را همین تلقی نموده است. همچنین این واقعیت را به
تصویر کشیده که جامعهی منزه در تنزیه اخلاقی فرد نقش فعالی را ایفا میکند
و نیز به نقش حاکمان و مدیران نظام اجتماعی در نهادینه سازی اخلاق و
معنویت پرداخته شده است، به این معنا که مدیران و حاکمان در جامعه، هم
نقش تکاملی معنایی دارند و هم نقش بازدارنده و در نهایت به نقش اخلاق و
معنویت در تحکیم جامعهی دینی پرداخته شده است.
خلاصه ماشینی:
"در قرآن مجید، تصویری که از جامعهی دینی ارائهی شده، تصویری نمادی است یعنی جوامع دینی، به لحاظ ماهیت و سرشت، باید گواه بر بشریت باشند و الگوی همهی انسانها، چنانکه میفرماید: کنتم خیر أمة أخرجت للناس (آل عمران، 110) شما بهترین امتی هستید که برای بشریت آمدهاید.
لذا، در دیدگاه دینی، حاکمان باید ارزش مدار و معناگر باشند تا بتوانند در راه استصلاح تودههای اجتماعی، از نقش کارامدی برخوردار باشند، چنانکه در نامهی امام علی علیهالسلام ، به مالک اشتر، جزء اولین وظایف فرماندهان و حاکمان، مقدمهی صالح نمودن جامعه تلقی شده که میفرماید: و استصلاح اهلها (آمدی، بیتا، 584) امام علی علیهالسلام در این بخش از نامهی بلند خودشان، که هرگز هم تاکنون عملی نشده است، هدف اصلی حاکمان و زمامداران در جامعهی دینی را بازگرداندن نشانههایی به جامعه میداند که نتیجهای جز برآورده شدن منویات معناگرایانه و معطوف به ارزشهای فضیلت مدار را ندارد، که این کار باید سیره و روش عملی حاکمان قرار گیرد.
بالاخره اخلاق و معنویت به منزله ابزاری است برای تأسیس یک جامعهی مبتنی بر فضیلت، چنانکه اگر امانتداری حفظ حریم اشخاص، دستبرد نزدن به اموال و عرض و حیثیت اشخاص، به منزلهی جستارهایی اخلاقی و معنوی در نظر گرفته شوند، فضیلتهای اخلاقی عملا زمینهی بروز و تجلی مییابند و جامعهی دینی هم در واقع چیزی جز این مقوله نخواهد بود."