چکیده:
این پژوهش سعی دارد مطالب جدیدی از انواع حکمرانی، یعنی حکمرانی فرهنگی که سوابق اندکی در داخل کشور دارد، بپردازد. پژوهش با استفاده از روش کتابخانهای و مطالعه کتب و مقالات لاتین به تدوین مطالب پرداخته است. حکمرانی فرهنگی، حکمرانی فرهنگ است. این شامل سیاست فرهنگی ساخته شده توسط دولتها میشود، اما به نفوذ فرهنگی اعمال شده توسط بازیگران غیردولتی و سیاستهایی که به طور غیرمستقیم بر فرهنگ تاثیر میگذارند نیز گسترش مییابد. گرایش به بحث درباره حکمرانی فرهنگی به جای سیاست، با تغییر گستردهتر از دولت به حکومت، با تاکید بر تغییر سیاستگذاران دولتی به تاثیر سازمانهای جامعه مدنی و بخش خصوصی مطابقت دارد. تفسیر گستردهای از «حکومت» همچنین میتواند شامل سیاستهای دولت خارج از محدوده سیاست فرهنگی باشد که با این وجود بر فرهنگ تاثیر میگذارد. برای اینکه بتوانیم حاکمیت یک شیء فرهنگی را درک کنیم، این موضوع نه تنها باید به تنهایی مورد توجه قرار گیرد، بلکه باید در پرتو همپوشانیها و تداخلات اغلب متناقض بین حوزههای مختلف حکومتی که به "ابژه فرهنگی" علاقه مند هستند، در نظر گرفته شود. چنین ملاحظاتی به مفهوم حکمرانی فرهنگی در معنای وسیع منجر میشود.
This research tries to provide new information about the types of governance, i.e. cultural governance, which has few records in the country. The research has been compiled by using the library method and studying Latin books and articles. Cultural governance is the governance of culture. This includes cultural policy made by governments, but also extends to cultural influence exerted by non-state actors and policies that indirectly affect culture. The tendency to discuss cultural governance rather than politics is consistent with a broader shift from government to governance, with an emphasis on shifting government policymakers to the influence of civil society organizations and the private sector. A broad interpretation of "government" can also include government policies outside the scope of cultural policy that nonetheless affect culture. In order to understand the governance of a cultural object, it must not only be considered in isolation, but also in light of the overlaps and often conflicting interactions between the different spheres of government that have an interest in the "cultural object". be taken Such considerations lead to the concept of cultural governance in a broad sense
خلاصه ماشینی:
در اين فرآيند مطالعات فرهنگي و علوم اجتماعي٢ (علوم اجتماعي٣) تا حـدي بـه اصـطلاحات تکميلـي تبـديل شدند، و بنابراين ، در جهان آلماني زبان ، به دنبال اجماع مسلماً بدون تناقض ، اما هنوز به طـور گسـترده مشـترک، مطالعات فرهنگي نه تنها علوم انساني سنتي را، بلکه انسان شناسي فرهنگي و اجتماعي - کـه بـه نـوعي توانسـته است جايگاه يک رشته پيشرو را به خود اختصـاص دهـد - و همچنـين بخـش هـاي فرعـي کـوچکتري ماننـد جغرافياي فرهنگي در بر مي گيرد.
H4 بنابراين هدف اين پژوهش مطالعه و مروري بر مفهوم حکمراني فرهنگي به عنوان يکي از مفاهيم مهم حکمرانـي که کمتر در تحقيقات داخلي به آن پرداخته شده است ، مي باشد.
مطالعه مبتني بر علوم اجتماعي از پديده هاي فرهنگي ليپونر١ (٢٠٠٥)، ورلن ٢ (٢٠٠٣)، گرگسون ٣ (٢٠٠٣) يا پوت (٢٠٠٥) با انواع مختلف تأکيد و اجراي برنامه اي، در پاسخ به نقدهاي قابل قبولي که در بالا فرموله شده است ، مواردي را براي ارجاع بيشتر بـه علـوم اجتمـاعي در جغرافياي فرهنگي مطرح کرده اند.
علوم فرهنگي بايد بـه ايـن واقعيـت بپـردازد کـه در نتيجه تاريخچه اين اصطلاح ، تنوع اصطلاحات «فرهنگ » هم در رشته هاي دانشگاهي و هم در گفتمـان عمـومي وجود دارد.
بنابراين ، رويکرد حاکميت فرهنگي بخشي از يک سنت ديرينه در علوم اجتماعي در تأمل در فرهنگ و ارتباط آن با حوزه هاي فرعي اجتماعي مانند سياست و اقتصاد است .
Probleme und Potentiale der geographischen Beobachtung von Kultur.