خلاصه ماشینی:
"فضل الله صلواتی(طوفان) اصفهان اشغالگرها؟!
ستمکاری،جنایت،خودپرستی روانرا مضطر و افسرده کرده سموم سهمگین قتل و غارت گلستان جهان پژمرده کرده فروغ زندگی گردیده خاموش ز نفرت سینهها سرشار گشته بشرها مضطرب،محزون و افکار ز غم ارواح انسان زار گشته فغان مردم از نابخردیها است که جسم و جان آنان میگدازد از آن غارتگریها،حقکشیها که سوهان بر روانها مینوازد ز بدکاران مبادا در جهان نام تجاوز پیشهها اشغالگرها دمادم نفرت تو نفرین بر ایشان دورویان،جانیان؛کوتهنظرها سقوط شهر قدس و دشت سینا توان و تاب از تنها ربوده به غمها ساحل اردن فزاید که دشمن نیز در آنجا گشوده در آن شبهای سرد و وحشتافزا ویا در آفتاب گرم و سوزان هزاران مرد وزن آواره گشته همه سرگشته در کوه و بیابان نوای دلپذیز صوت قرآن دگر از مسجد اقصی نیاید!
صدای نغمه الله اکبر از آن گلدستهها،آنجا نیاید!"