خلاصه ماشینی:
"کسی ممکن است بدین گونه اعتراض کند که, ((خوب, من می پذیرم این معنای مضیق و اصطلاحی حق که در فلسفه سیاسی)) رایج در غرب وجود دارد, بیگانه با اسلام است; اما یک معنای عام تر و شامل تر از حق وجود دارد که بر طبق آن, ما می توانیم بگوییم عناوینی که مورد بحث صاحب نظران غربی است و عناوینی که در حقوق اسلامی مورد تإیید قرار گرفته است, هر دو, حقوق هستند; چرا ما روی معنای محدود و مضیق پافشاری کنیم; مخصوصا با توجه به این حقیقت مفروض که به نظر نمی رسد در بحث های حقوقی در میان مسلمانان, این معنای محدود مقصود باشد[ ((.
معایب کاربرد زبان حقوق بشر در جوامع اسلامی بالاخره من پیشنهاد می کنم که مسلمانان از زبان حقوق بشر اجتناب کنند; زیرا: 1 ـ زبان حقوق بشر ارزیابی اسلامی را بر طبق معیارهای سنت لیبرال غربی می پذیرد; 2 ـ مفاهیمی را از سنت لیبرال غربی, به طور پنهانی در بحث سیاسی ملسمانان وارد می کند; 3 ـ رقابت مرافعه جویزیان بار را در میان گروه های ذی نفع در جامعه رواج می دهد; 4 ـ این نظر را ترویج می کند که دولت باید با توزیع حقوق, تمایلات افراد را ارضا کند; 5 ـ اهتمام متعادل جامعه وارزش های سازمانی را به نفع اصرار بر آزادیهای فردی از بین می برد; 6 ـ بحث سیاسی مستدل را خفه می کند; زیرا از پیش فرض می کند که حقوق باید تقریبا مطلق و بنیادین باشند; 7 ـ جوامع جدید مسلمان برای جلوگیری از سوء استفاده ها و بی عدالتی هایی که فقهای قرون میانی آنها را تصور هم نکرده بودند, نیازمند گسترش آیین ها و حمایت های قانونی هستند; اما وقتی که روشنفکران مسلمان ((حقوق بشر اسلامی)), که مورد تإیید حقوق اسلامی سنتی است,(35) تحسین می کنند, زبان حقوق بشر این نیازمندیها را عوضی نشان می دهد, به طوری که به جای اجتهاد واقعی در مورد مسأل جدید, راه حلهای غربی بدون تفسیر به آسانی اخذ می شود; 8 ـ مسلمانان در جوامع اسلامی باید برای حذف بی عدالتی, قدم هایی بردارند; ولی زبان حقوق بشر توجه مردم را از این ضرورت, به تفاوت های حقوق و اصول فلسفی حقوق منتقل می کند."