خلاصه ماشینی:
"هم اکنون این شاخص و گمگشتی فکری و تاریخی نخبگان جامعه ما در مواجهه غیرصحیح و غیراسلامی با تمدن غرب، به صورت تناقض و تعارض دورهها و مؤلفههای سهگانه مندرج در گفتمان »سنت«، »مدرنیته« و »پست مدرنیسم« به اشکال مختلف و گوناگون که به زعم پارهای از روشنفکران گریزی از آن نیست - مطرح و جامعه کنونی ما را هم در ساحت تفکر و هم در عرصه مدیریت با نوعی معضل و بنبست مواجه ساخته است و در این میان هرگروه از روشنفکران مذهبی و یا غیرمذهبی و نیز پارهای از روحانیون نامتعادل، با رویکردهایی ویژه به یکی از جریانها و مکاتب فلسفی، اقتصادی و سیاسی غرب، به نوعی التقاط در جهت تفسیر و قرائتی جدید از اسلام و انطباق آن با محتوای مکتب غربی مورد نظر خود و یا نفی دین اسلام مبادرت میورزند، اما علیرغم اینگونه رویکردهای گوناگون، پارهای از نخبگان فکری ما به مکاتب فکری غرب و اسلام که شامل فلسفههای »نئوپوزیتیویستی« به ویژه »پوپریسم« و برخی فلاسفه مکتب تحلیلی غرب تا مکاتب فلسفی »هرمنوتیک«، »اگزیستانس«، »پدیدارشناسی« و همچنین فلسفههای گوناگون دین و به اصطلاح »کلام جدید« مغرب زمین را شامل میشود و نیز علیرغم شرایط بغرنج و برزخی موجود کشورمان که با نوعی جهل و سوءتفاهم نسبت عدم امکان قابلیت انطباق متعادل الهی - انسانی احکام ثابت اسلامی با تازهترین پدیدههای فکری و تاریخی زمان و جهان معاصر و بلکه آینده - بدون هیچگونه التقاط و با مواجهه صحیح و سازنده با برخی دستاوردهای مثبت تفکر و تمدن مغرب زمین - همراه بوده است."