چکیده:
در بسیاری از آیات قرآن «سمع» بر «بصر» مقدم شده و در پارهای از آیات و روایات سمع به معنای فهم آمدهاست. این نکات حاکی از برتری سمع بر بصر و نقش ممتاز آن در فهم و یادگیری است. یادگیری قرآن به طریق سمعی از دیرباز در میان صحابه و طبقات بعدی تاکنون کمابیش رواج دارد. برخی از مهمترین امتیازات این روش بر روخوانی فراگیری آن در عموم مردم اعم از کودک و جوان و پیر، و باسواد و بی سواد و نیز سهولت یادگیری و پایداری آن است. نتایج پژوهشها نیز همین نکات را تأیید میکند.
خلاصه ماشینی:
"این آیه از قلب شروع میشود و به «سمع» منتهی میگردد:«أ و لمیهد للذین یرثون الأرض من بعد أهلها أن لو نشاء أصبناهم بذنوبهم و نطبع علی قلوبهم فهم لایسمعون[اعراف/ 100]؛ آیا برای آنان که زمین را پس از ساکنانش به ارث میبردند، آشکار نشد که اگر میخواستیم به سبب گناهانشان به عذاب گرفتارشان میگردیم و بر دلهایشان مهر میزدیم؛ چنانکه که نشنوند»؟ارتباط یادشده در آیه زیر نیز به نحوی قابل مشاهده است: «ان فی ذلک لذکری لمن کان له قلب أو ألقی السمع و هو شهید[ق/ 37]؛ به راستی در آن پندی است برای کسانی که دلی دارند یا در حالی که شاهدند، گوش فرا میدهند».
یکی از دلایلی که نشان دهنده اهمیت تأثیر گوش در ادراک و آموزش است[8]، این است که قرآن، آن را به تنهایی کنار عقل ذکر کرده است تا بفهماند، میان گوش و عقل رابطه محکمی وجود دارد: «و قالوا لو کنا نسمع أو نعقل کنا فی اصحب السعیر[ملک/ 10]؛ و گفتند: اگر گوش فرا میدادیم یا اندیشه میکردیم، در میان آتشیان نبودیم»همچنین در بسیاری از آیات قرآن «سمع» به معنای فهم و تدبر و تعقل به کار رفتهاست؛ نظیر:«و أنا لما سمعنا الهدی آمنا به[جن/ 13]؛ و ما چون هدایت را دریافتیم، به آن گرویدیم».
شاید به این نکته نیز کمتر توجه کردهایم که به کارگیری روخوانی قرآن کریم و وا داشتن قرآنآموز به کلنجار رفتن در ابتدای کار با انواع و اقسام علایم و حروف و زیر و زبر، به غلط خواندن وی منجر میشود و تصحیح قرائت وی توسط مربی، معلم، داور و جز آنان، آثار بسیار سوئی را در اعماق روح و جان وی بر جا خواهد گذاشت و در بلند مدت، وی را به سمت لکنت زبان و افسردگی[15] و فرار از قرآن و اسلام سوق خواهد داد."