خلاصه ماشینی:
"در سال 3131 شمسی که بتصدی امور ثبت اسناد و املاک بقصبهء سنقر1کلیائی از توابع کرمانشاه رفتم جناب ایشان را که مردی مطلع و بمکارم اخلاق متصف و شخصی بنهایت متواضع و مؤدب بود در آنجا ملاقات کردم او در مدرسهء دولتی سنقر بکار نظامت و معلمی اشتغال داشت از احوالش تحقیق کردم معلوم شد سی سال سابقه معلمی و خدمت در وزارت فرهنگ دارد و با این وصف در وضعی بسی نامطلوب بسرمیبرد و هنوز بعد از سی سال خدمت،معلم دبستان سنقر است و با یک مشت عائله در یک خانهء محقر دهاتی باجاره زندگی میکند.
شاعری خوشذوق بود و قریحهای بس شیوا داشت هم خوب شعر میگفت و هم خوب شعر میفهمید مدتی را که من در سنقر بودم یک انجمن ادبی در آنجا تشکیل دادم که شش هفت نفر از غیر بومیان آن قصبه یعنی کسانی که بمأموریت اداری در آنجا (1)-سنقر بر وزن فسفر قصبهء بزرگ و پرجمعیتی است که مرکز بلوک کلیائی(بر وزن دنیائی)و بین سه شهر کرمانشاه و همدان و سنندج واقع شده و بهریک از این سه شهر چهارده فرسخ فاصله دارد."