خلاصه ماشینی:
"1یکی از مهمترین اصول و در حقیقت بنیادیترین اصل در هنر نقاشی کهن ژاپنی،اصل"انتقال حیات" kokoro mochi است:چشمان نقاش نه از درون کاسه سر،که«خانه کرده در بیدلی خاستگاه بزرگ»از میان "تهیا" (shunya) و از«چهره بی زمان پیش از تولد»به "این چنینی" (tathata) اشیا مینگرد تا در"کنشی بی کنش (WOU-Wei) روح نامیرای"مسکون"در قلب موضوع نظاره را به واسطه"فن بیان ناشدنی"که خود برون فکنی رمزپردازانه" Wou-Wei "در قالب حرکات سریع دست و ضربههای برقآسای قلمموست به پرده نقاشی " انتقال"دهد:انتقال خاصی بیرون از اشکال،اشاره بیواسطه به دل.
»6گوسوذن میگوید:«اینجا مردی هست که خالیای فضا را به ورقی کاغذ و امواج اقیانوس را به دواتی و کوه سومهرو را به قلممویی بدل کرده و این پنج کلمه را مینویسد:سو-شی- سایی-رایی-یی»7 پرده نقاشی کهن ژاپنی موضوعی برای نگاه نیست؛"دریچه گشودهای"است به«سرشاری تصویر ناپذیر هستی»؛آنجا که دیگر تمایزی میان نظارهگر و موضوع نظاره قابل تشخیص نیست: «تنها ایستاده میان آسمان و زمین رویاروی بیمنتهایی موجودات."