خلاصه ماشینی:
"طوطیها دور خانه میآیند،حوض میسازد،صیفیجات پرورش میدهد و در خانهاش گوشهای گربهای را قرنطینه کرده گوشهای دیگر گربهی کور سیاهی بچه شیر میدهد،برای گربههای بیدندان او خود غذا میکوبد و هرچند که بهخاطر این گربهها مجبور شدهاند کیلومترها دور از شهر زندگی کنند و سختیهای زیادی را تحمل کنند اما زندگی،انسانیت و هنر را فراموش نکردهاند؛«صبح که کارهای بچهها را انجام دادم بالای درخت میروم خودم را با طناب میبندم گربهها میآیند و من از همین بالا طراحیشان میکنم»براستی نحوهی زندگی او و تداوم و استمرارش در نقاشیهایی که همه را گربهها فراگرفتهاند یادآور زندگی هنرمندان قابل ستایش همچون موراندی،بیلی و دیگرانی است که غایتشان در جریان است و زندگی و آثارشان،مصداق عینی حرف روژه مارتن دوگار است:«مهم این نیست که آدم کسی شود مهم آن است که کسی بماند."