خلاصه ماشینی:
"بسم الله الرحمن الرحیم سرمقاله برای ماه مهر بارها و بارها به این شاه بیت حضرت مولانا اندیشیدهام که فرمود: باز سر ماه شد نوبت دیوانگیست آه که سودی نکرد دانش بسیار ما و عاقبت معلوم نشد که این ماه و زمان منظور نظر شاعر کدام بوده است؟زمانی از آن جنس که میشناسیم فروردین و مهر و شعبان و یا چیزی فراتر از آن،فصلی که رویش آن از درون حاصل میشود؟ هنرمند بیبدیلی چون مولانا را چه شده است که اینگونه دفتر عقل را به کناری میافکند و سر فصل بیخودی را میگشاید؟آیا این فصل در ادامه همان آغاز نیست؟آیا فصل دیوانگی شاعر را نمیتوان همان آغاز شهود هنرمندانهاش تلقی نمود؟اگر هنر را چنانچه حکما گفتهاند نتیجه شهود هنرمندانه بپنداریم آیا آنچه در ورطه رخ میدهد چیزی جز کشف نادیدهها نیست؟آیا این کشف و شکوفایی را میتوان در مدرسه یا دانشگاه یاد داد و یا آموخت؟و یا از اساس این تحول شخصی است؟آنچه مسلم مینماید در اینجا میبایست از مقام و مراتب متفاوت سخن به میان آورد.
مرتبه تعلیم،مرتبه فراموشی،مرتبه شهود،مرتبه خلق و...
و گمان میرود تا مرتبهای به نقطه کمال نرسد رشته دیگری گشوده نخواهد شد."