خلاصه ماشینی:
"در یک کلام میتوان حضور خاطره را مهمترین جلوه محتوایی این آثار دانست.
در آثار علی ذاکری،حجم خاطرهها از سطح دنیای حسی فراتر نمیرود و در واقع خاطرهجمعی و خاطره ازلی در این آثار حضور مؤثری ندارند.
البته این مراجعه هیچ مغایرتی با خلق و پدیداری آثار نفیس و ارزشمند ندارد اما در خصوص این آثار هنوز این نکته باقی است که وقتی هنرمند(ذاکری)به دنیای خیالات خود گام میگذارد،به تمامی به آن حس رهایی که نیازمند خلق چنین آثاری است،نمیرسد.
خاطره به لحاظ آنکه تکرار فیزیکی واقعیت نبوده و احساسی متنوع از واقعیت به حساب میاید،پس از گذشت زمان،خاصیت تخریبی خود را از دست میدهد و در شکل جدید،به حلاوتی تحملناپذیر و بعضا بشاش بدل میشود.
خاطرههای دور،تلخی خود را از دست میدهند اما در مراجعه ذاکری این خاطرات همچنان تیره و تلخند.
شاید این مغایرت از آنجا ناشی شده باشد که وی بیاختیار امروز دشوار خود را به گذشته تسری میدهد و لطافت آن را ضایع میکند."