خلاصه ماشینی:
"شعر همکاران (به تصویر صفحه مراجعه شود) سرور معلم امشب که شمع جمع،حضور معلم است این جمع،پرفروغ ز نور معلم است آن اختر گرفته به راه سحر چراغ در شام تار،روح صبور معلم است بر خوان علم،هست اگر نان معرفت پخته به سینه چو تنور معلم است!
تاریخ،جادهایست فرورفته در غبار پر ردپا،همین،ز عبور معلم است طوقیست گر به گردن شب،ماهوارهها نقدینهای ز گنج شعور معلم است نخل بلند علم که سر بر فلک کشید فوارهای ز مغز فکور معلم است گر این چنین بلند پرد شاهباز علم بگشوده پر،ز دست جسور معلم است روزی که تن به مرگ دهد دیو شوم جهل روز نشاط و جشن و سرور معلم است ای زهره خوش برآی در این بزم و پا بکوب ما را سر نشاط،ز شور معلم است سی حسین امامی-تهران هوای سفر چرا دلم به هوای سفر نمیخیزد چه رفته با دل شیدا که بر نمیخیزد کبوتر دل من بال و پر ندارد،وای خدای را چه بگویم؟به بر،نمیخیزد هنوز رخت تعلق به قامت دل ماست چرا ز بستر راحت دگر نمیخیزد؟ چنان دلم به تو خو کردهای سراچهء تن که این هزاره به گاه خطر نمیخیزد!
اگر چه آبله زد پای دل به شوق سفر ولی دلم به هوای سفر نمیخیزد اکبر بهداروند-کرج (به تصویر صفحه مراجعه شود) روح بهار(برای امام خمینی) لبخندهات روحی بهاری داشت،ای سبز!"