خلاصه ماشینی:
"مدیر یکی از مجتمعهای فعال و زحمتکش یکی از واحدهای آموزشی تهران برایم نقل میکرد که وقتی در دورهء تحصیل خود-در سن 11-12 سالگی-مشغول خواندن زبان فرانسه بوده است،معلمی بسیار دردآشنا و دلسوز داشته،که با کسب اجازه از اولیاء خانواده و مدرسه در طول سال تحصیلی شاگردان را به دفعات به کتابفروشیهای معتبر راهنمایی میکرده و از آنها میخواسته که کتابهای مورد علاقه خود را در محیط کتابفروشی انتخاب کرده و برای معلمشان بخوانند و پس از صرف مدتی وقت در کتابفروشی و خواندنها و گوشدادنها سرانجام معلم و شاگرد در مورد کتابی که اولا مفید حال بوده و ثانیا احساس میشده که شاگرد قدرت خواندن و درک مفاهیم آن کتاب را دارد به توافق میرسیدند و نسبت به ابتیاع آن اقدام لازم به عمل میآمده است."