خلاصه ماشینی:
"این طرفه مردانی که خصم خوف و خوابند بر حلق ظلمت خنجر تیر شهابند بر خاک میغلطند و گل میروید از خاک روح بهاران،شوکت باران و آبند نیلوفر عشقند و با شوق شهادت گرد نهال سبز حق،در پیچوتابند نازم وقار سرخشان را،کاین عزیزان زخم زبان دشنه را با خون جوابند جوشنده رودی پاک،از سرچشمهء خلق سوی لقأ الله جاری با شتابند برگردهء شبباوران و شبپرستان شلاق سرخ آذرخش اضطرابند یار وفادار رسول عصر خویشند عماروش بوذر منش حیدر مابند بغض گدازان هزاران نسل دربند آتشفشان شیعه را خشم مذابند شعر بلند استقامت در شب رزم منظومهء بیانتهای آفتابند در اوج ایمان پاسدار نهضت حق شأن نزول آیههای انقلابند حسن کیانپور (به تصویر صفحه مراجعه شود) اشعار از مختارنامه مردان راه گر مرد رهی زننگ خود پاک بباش بیهستی خویش چست و چالاک بباش گر میخواهی که مرده خاکی نشوی جهدی بکن و بزندگی خاک بباش *** گر مرد رهی رخت به دریا انداز سربار برو بر سر غوغا انداز با رنج و بلا و محنت امروز بساز ناز و طرب و عیش به فردا انداز *** گر مرد رهی،حدیث عالم چه کنی؟ از جان بگذر زحمت جان هم چه کنی؟ ای بیمعنی!اگر چنان جان بخشی، جان خواست ز تو،اینهمه ماتم چه کنی؟ *** گر مرد رهی راه نهان باید رفت صد بادیه را به یکزمان باید رفت گر میخواهی که راهت انجام دهد منزل همه در درون جان باید رفت مرثیه غروب ..."