چکیده:
در این نوشتار به بحث از زبان گزارههای قرآن و دیدگاههای مطرح شده در این
باره پرداخته و بدین پرسش پاسخ داده میشود که آیا حفظ حقیقت قرآن در گرو آن
است که از هرگونه اذعان به مجاز و تأویل بگریزیم یا در رسیدن به اهداف و آثار
قرآن، میتواند مجوز رویبرتابی از ظاهر متن و نمادانگاری آن شود و یا راه سومی
هست که در عین اعتقاد به حقیقتمندی قرآن، هدف والای تعالیبخشی و
دیگرسانی آن را در نظر دارد؛ بیآنکه از صورت ظاهر متن درگذرد و تأویل را
میپذیرد، اما ضابطهمند، نه بیقاعده؟
نشانههای حقیقت، قلمرو مجاز در قرآن، تمایز حقیقت فلسفی از حقیقت ادبی،
از تمثیل تا نماد، حقایق متنازل، آیا زبان الهیات زبان نمادین است و... برخی از
مباحث این مقاله است.
خلاصه ماشینی:
"چکیده: در این نوشتار به بحث از زبان گزارههای قرآن و دیدگاههای مطرح شده در این باره پرداخته و بدین پرسش پاسخ داده میشود که آیا حفظ حقیقت قرآن در گرو آن است که از هرگونه اذعان به مجاز و تأویل بگریزیم یا در رسیدن به اهداف و آثار قرآن، میتواند مجوز رویبرتابی از ظاهر متن و نمادانگاری آن شود و یا راه سومی هست که در عین اعتقاد به حقیقتمندی قرآن، هدف والای تعالیبخشی و دیگرسانی آن را در نظر دارد؛ بیآنکه از صورت ظاهر متن درگذرد و تأویل را میپذیرد، اما ضابطهمند، نه بیقاعده؟ نشانههای حقیقت، قلمرو مجاز در قرآن، تمایز حقیقت فلسفی از حقیقت ادبی، از تمثیل تا نماد، حقایق متنازل، آیا زبان الهیات زبان نمادین است و...
همینطور است اصل معاد؛ اگر کسی خود را وابسته به جهانبینی اسلامی بداند و بدین نکته توجه شود که قرآن نیز به لفظ و معنی، سخن خدای حکیم و بااراده دانسته میشود که برای راهنمایی و سعادت بشر فرستاده شده است، باید دید چگونه میتوان از نمادین بودن زبان متن دین اسلام سخن گفت؟ صرف نظر از این پرسش که خود نظریه زبان نمادین، مستند به کدام دلیل است؟ آیا لازمه نمادانگاری زبان قرآن، نفی محتوای آن نیست؟ آیا صفت حیات، علم، قدرت، خیر، یگانگی و غیره که قرآن به خداوند نسبت میدهد، نمادین و رمزی است، نه صریح، واقعی و معرفتبخش؟ همینطور وقتی قرآن میگوید خدا ظلم نمیکند، غفلت ندارد، فعل عبث و باطل انجام نمیدهد، همه نماد است؟ همچنین گزارشهای قرآن از معاد، حشر و حساب و کتاب و بهشت و جهنم، همه نماد و رمز است؟ آیا میتوان این نظریه را برای زبان قرآن مطرح کرد و پذیرفت؟!"