خلاصه ماشینی:
"آنچه در نمایش سارا و لوبیای سحرآمیز، به وقوع میپیوندد، تغییر و خطمشی داستانی است که در این یکی دو سال اخیر، در کارهای کودک و نوجوان به وفور یافت میشود.
با دقت در نمایش خواهیم دید، تغییر عنصر رفاه به دوستی، ثروت به قناعت، تعلق به جای ترس به نحوی در پیکره متن قرار گرفته که تماشاگر آشنا به داستان حسن و لوبیای سحرآمیز میپذیرد که این نوع زاویه دید اخلاقی و فلسفی را نیز باور کند.
چیزی که در نمایش فوق، ذهنیت کارآکتر راوی را مشخص میکند، شکلگیری اتفاقاتی است که انگار قرار شده نوآوری، اصل اول آنها باشد، بدین صورت که کودک در رابطه با والدین خود و دنیای توهماتش به دریافت مستقل برسد و از این راه هرآنچه را میاندیشد، به حقیقت وقوع نزدیک کند.
آخر اینکه نمایش فوق، میتوانست جدا از مفاهیم عمیق انسانی، گاهگاهی لبهای تماشاگر را نیز با لبخند آشنا کند، زیرا به هر حال کودک، کودک است و زودتر از ما راغب و یا خسته میشود."