خلاصه ماشینی:
"که نازل میشود بر خاک ایوبی صبور از عرش به قوتی لایموت از آسمانها خاک محتاج است نگاه خاکیان بینور تو افتاده دور از عرش تویی رازی که از هفت آسمان در خاک افتادهست تو جبریلی برای عارفان بهر عبور از عرش شبیه چشمهای روشنت یک شب دعا فرما ببارد بر قنوت تشنهام باران نور از عرش کدامین روز میپیچد بهشتی بر تن این خاک؟ بگو کی میدمد موسیقی گرم ظهور از عرش بیا با محشری عظما و با غوغای رستاخیز بگو جاری شود انفاس تو چون نفخ صور از عرش وقت رفتن دلم تنگ است، این غمهای کم من را نمیفهمند شبیه ذرهاند و کوه آهن را نمیفهمند مگر تو بر صلیب عشق خود پرپر کنی من را که این شمشیرها در عشق مردن را نمیفهمند چنان ویرانهای افتادهام بر خاکها بیتو بیا روح القدس!"