خلاصه ماشینی:
" فرق میکند لذت خنجری در سینه که تا اعماق کودکی به پیش میرود گلولة عاشقی که به پیشانیات فکر میکند فرق میکند با بمبی که شانههای عزاداران را خمار میگذارد بر کدام بدن بر کدام جنازه نماز میخوانید؟ حتی پوکهای نماند از استخوانمان و موریانهها خواهند گفت: «چه مردههای بیبرکتی!» 5 موهایت را بباف شهناز آهنگش را باد مینوازد خماریاش را ساحل میکشد ترانهاش را ملوانان خسته میخوانند دریا شراب شیرینی است وقتی گندمهای تو نوبهارند کشتیها به اسکله برمیگردند موهایت را بباف شهناز حقیقت تلخی است روزها، ماهها هنگام که زمینمان چند متر و آسمانمان بیشمار چون میوههای مزرعة شما در تابستان با موجها میفرستم دلتنگیهایم را دریادل ملوان عاشق است وقتی به تو فکر میکند کشتیها به اسکله نزدیک میشوند موهایت را بباف شهناز زمستان نزدیک است ما به خانه برمیگردیم با بارهایی از ابریشم و طلا ماهیان کمیاب روی عرشه آرمیدهاند بعد از تلاشی بیهوده به ساحل بیا و گوش کن سوت کشتیها فریاد من است شبها که دریا زخمی است در سوگ دخترانش وحشی کشتیها در اسکله لنگر انداختهاند اما کسی برای تو دست تکان نمیدهد موهایت را بباف شهناز دریا آرام است مبادا زیباترین پسرانش بیدار شوند 1."